شیرین عبادی قاضی کم خرد، دوست ملا، شریک تجزیه طلب

ارسال شده در: مقالات | 0

شیرین عبادی پس از دریافت جایزه نوبل جایزه‌هایی از کشورهای مختلف دریافت کرده‌است، در کشورهای مختلف سخنرانی‌های زیادی انجام داده و بارها از متهمان سیاسی در ایران دفاع کرده‌است. او ابتکار زنان برنده نوبل (به انگلیسی: Nobel Women’s Initiative) را برای گسترش صلح، عدالت و برابری برای زنان، بنیان نهاده‌است

مبلغ جایزه نقدی نوبل صلح در آن سال ۱٫۳ میلیون دلار آمریکا بود.[۳۹] شیرین با استفاده از این مبلغ کانون مدافعان حقوق بشر، انجمن حمایت از حقوق کودکان و کانون مشارکت در پاک‌سازی از مین را بنیان نهاد.
نسرین ستوده، وکیل شیرین عبادی در ۳۰ مارس ۲۰۰۹ میلادی، در مصاحبه‌ای با رادیو فردا اعلام کرد که «اموال و دارایی‌های شیرین عبادی به دلیل «عدم پرداخت مالیات» برای دریافت «جایزه صلح نوبل» و «هم‌چنین «سخنرانی در کشورهای خارجی» به مبلغ پانصد میلیون تومان، در ایران توقیف شده و خانم عبادی ممنوع‌المعامله گشته‌است».[۵۸] این درحالی‌است که در ایران جایزه‌ها از مالیات معافند.[۵۹] مأموران جمهوری اسلامی در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۸ مدال نوبل صلح شیرین عبادی را از صندوق امانات بانکی او در ایران برداشته و مصادره کردند.[۶۰] او همچنین گفت که جوایز در قانون مشمول مالیات نمی‌شوند.
روز پنج‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۹ در برنامه تلویزیونی بیست و سی، فیلمی دربارهٔ شیرین عبادی پخش شد که در بخش‌هایی از آن، جواد توسلیان همسر عبادی حرف‌هایی علیه عبادی گفت.[۶۳] نرگس توسلیان، دختر خانواده، دربارهٔ اعتراف‌های پدرش در فیلم، نامه‌ای نوشت و آن‌ها را ناشی از فشار مأموران امنیتی دانست.[۶۴] پیش‌تر، جواد توسلیان که عضو هیئت مدیره شرکت خانه‌سازی، وابسته به سازمان تأمین اجتماعی بوده‌است بدون هیچ دلیلی از عضویت در هیئت مدیره این سازمان اخراج شده بود.[۶۵] عبادی از فشار نیروهای امنیتی بر خانواده‌اش خبر داده بود.[۶۶] عبادی در مراسمی در فرانسه، این اعتراف‌ها را مربوط به هشت ماه قبل که همسرش بازداشت بوده، دانست و آن‌ها را ساختگی نامید.
در کنفرانس خبری بعد از دریافت جایزه نوبل، عبادی مخالفتش را با دخالت بیگانگان در امور داخلی بیان کرد و گفت: «پیکار برای حقوق بشر در ایران توسط مردم ایران انجام می‌شود و ما مخالف هرگونه دخالت بیگانگان در ایران هستیم»
شیرین عبادی از برنامه اتمی جمهوری اسلامی دفاع کرد لینک به کنفرانس خبری
او سال ۲۰۰۶ میلادی از برنامه صلح‌آمیز اتمی ایران دفاع کرد و گفت: «این برنامه باعث غرور ملی یک ملت کهن با تاریخی باشکوه است. هیچ دولتی در ایران، فارغ از ایدئولوژی یا اعتبار دموکراتیک، جرأت نخواهد کرد این برنامه را متوقف کند».[۷۲] اما موضع او چند سال بعد تغییر کرد، سال ۱۳۹۱ خورشیدی در ایتالیا گفت: «ایران دارای [انرژی] خورشید فراوانی است و […] نیازی به نیروگاه برق اتمی نداریم.»[۷۳] همان سال در یک سخنرانی در واشینگتن گفت: «این ادعا که انرژی هسته‌ای باعث غرور ملی ایرانیان است، اصلاً درست نیست و پروپاگاندای دولت احمدی‌نژاد است. مردم ایران آن قدر مشکلات معیشتی دارند که وقت فکر کردن به این چنین چیزهایی را ندارند.»[۷۴] البته او سال ۲۰۱۵ میلادی دربارهٔ گفته‌های نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، علیه برنامه هسته‌ای ایران گفت: «همان‌گونه که پیش از این هم گفته‌ام، من با هیچ شکلی از کاربرد انرژی هسته‌ای موافق نیستم؛ و برنامه هسته‌ای [ایران] باید هرچه زودتر متوقف شود، البته کشوری که خود بمب اتمی دارد [اسرائیل] نمی‌تواند رفتار دیگر کشورها را قضاوت کند.»[۷۵]

 شیرین عبادی ان جی او در ایران و ارتباط با نرگس محمدی:

نام این نهاد کانون مدافعان حقوق بشر است که تنها موسسه ای است که بدون مجوز و ثبت در ایران به فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر در آمده. شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، محمد سیف‌زاده، محمدعلی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی و محمد شریف کانون مدافعان حقوق بشر را تأسیس کرده‌اند که همه از وکلای دادگستری بوده و طی سال‌های اخیر دفاع از متهمان پرونده‌های سیاسی را به عهده داشته‌اند. همچنین از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، می‌توان از نرگس محمدی، نایب رئیس این کانون و رئیس کمیته زنان آن[۱] و ژینوس سبحانی نام برد که هر دو مدتی در زندان اوین به سر می‌بردند

این نهاد در پرونده بلاگرهای ایرانی، اکبر گنجی، قتلهای زنجیره ای. 

بعد از کانون مدافعان حقوق بشر شیرین عبادی شورای ملی صلح رو در سال ۱۳۸۶ ، ۲۰۰۷ تاسیس کرد. در حال حاضر نرگس محمدی و عیسی سحرخیز در این شورا مشغول هستند.

شیرین عبادی و همکاری او گروههای تجزیه طلب ضد ایرانی

شیرین عبادی در کنفرانسها با احزاب و گروههای تجزیه طلب
شیرین عبادی در تعداد زیادی از کنفرانسهایی که احزاب و گروههای تجزیه طلب برگزار یا شرکت داشته اند حضور داشته. بعضی از این نشستها به گفته خود عبادی محرمانه و بدون حضور خبرنگاران و سایر افراد برگزار شده و موضوعات مورد بحث بصورت علنی منتشر نشده است. (کلاب هاس – اتاق مجید توکلی و حسین رونقی در خصوص راهکارهای مقابله با پروپاگاندای چند لایه)! دیگر جلسات که در اینترنت میتوان آنها را جستجو کرد در زیر آمده.
لازم بذکر است که این جلسات عمدتن با تعداد خاصی از احزاب برگزار شده. نقاط اشتراک این احزاب در سابقه فعالیتهای تجزیه طلبانه آنها که حالا با نام فدرالیسم معرفی میشود و قرار داشتن آنها در سازمانها و نهادهای مدافع یا حامی تجزیه ایران مثل اف دی دی یا سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های غیررسمی میباشد.
رابطه این افراد و احزاب با شیرین عبادی و شورای مدیریت گذار میتواند نقطه پیوند آنها باشد.
باتوجه به اینکه شیرین عبادی همچنان رابطه خود با اصلاحطلبان داخل ایران مثل نرگس محمدی و عیسی سحرخیز با همکاری در شورای ملی صلح حفظ کرده و سوی دیگر در خارج از ایران با گروههای تجزیه طلب در ارتباط مداوم قرار دارد و با توجه به نزدیکی سیاستهای شورای گذار با نوع فعالیت عبادی نمیتوان از احتمال یکی بودن این جریانات یا اشتراک منشا اینان چشمپوشی کرد.

یکی از ناهنجارترین جلسات شیرین عبادی با احزاب تجزیه طلب در آذر سال 1398 برگزار گردیده است.

“آینده اقوام” در ایرانی یکپارچه رقم خواهد خورد یا تجزیه شده؟ – بروکسل پارلمان اروپا آذر 1398

درست هنگامی که معترضین در خیابانهای ایران بدست نیروهای سرکوبگر فرقه تبهکار کشته و یا گرفتار نیروهای امنیتی میشدند، شیرین عبادی در کنفرانس آینده اقوام در ایران که توسط گروههای تجزیه طلب برگزار شده بود شرکت و سخنرانی کرد.

گروههای تجزیه طلب در تمام دوران فعالیتهای مضر خودشان همواره تلاش کرده اند با سواستفاده از اعتراضات بحق مردم و انحراف افکار عمومی منافع شخصی یا حزبی بدست آورند.
جمهوری اسلامی با اطلاع از اینکه این گروهها دارای هیچ پایگاه اجتماعی قوی نیستند همیشه تلاش کرده از این سازمانها برای ایجاد تفرقه بین معترضین و ملت ایران استفاده کند و در این راستا با چشمپوشی بر فعالیت این فرقه ها داخل ایران (مثل حضور عده ای در ورزشگاه تبریز بعنوان طرفدار تیم تراکتور سازی) اجازه داده از عوامل صادراتی خود که در غالب فعال حقوق بشر یا خبرنگار مشغول به فعالیتهای ضد ایرانی هستند استفاده کنند.

“آینده اقوام در ایران”  عنوان نشستی بود که روز ۲۱ آذر (۱۲ دسامبر) در مقر پارلمان اروپا در بروکسل برگزار شد. در این نشست نمایندگانی از احزب و گروه‌های قومی سخنرانی کردند. مخرج مشترک سخنرانی‌ها تاکید بر “خطری جدی” بود؛ این که ادامه سرکوب، تبعیض و خشونت به ویژه علیه اقلیت‌های قومی، آخرین ظرفیت‌ها برای زیست مسالمت‌آمیز در ایرانی یکپارچه را به محاق می‌برد. سخنرانان جملگی به زخم‌های تازه‌ترین دور سرکوب معترضان در ایران اشاره کردند که هنوز باز است و بر زخم‌های کهنه در گذشته نشسته. 

 احزاب و افراد شرکت کننده در این کنفرانس:

  • مصطفی هجری، رئیس اجرایی حزب دمکرات کردستان ایران
  • ناصر بلیده‌ای، سخنگوی حزب مردم بلوچستان
  • یوسف کر، سخنگوی “سازمان فرهنگی و سیاسی ترکمن‌صحرا”
  • جلیل شرهانی، دبیرکل حزب تضامن دمکراتیک اهواز
  • حافظ فاضل، عضو دفتر سیاسی حزب تضامن دمکراتیک
کنفرانس ایران در پارلمان سوییس – فروردین 1396
یکی دیگه از کنفرانسهایی که شیرین عبادی همراه با گروههای تجزیه طلب داشته در پارلمان سوییس سال 2017 برگزار شده:
این کنفرانس با سازمان:
A variety of human rights groups, political activists and minority representatives convened at Swiss Parliament on 8 March 2017 for a conference concerning the current situations for ethnic, cultural, and linguistic minorities in Iran. The event, to which four UNPO Members participated, addressed the many issues affecting the country’s various national groups, including religious persecution, discriminatory policies, and deteriorating infrastructure. In a presentation on the experience of ethnic minorities in Iran, Mr Karim Abdian, executive director of the Ahwaz Human Rights Organisation, emphasised the necessity of solidarity between both minorities within Iran and members of the international community. Among the panellists were Nobel Peace Prize Shirin Ebadi and UNPO President Nasser Boladai.

 
بعد از این کنفرانس شیرین عبادی با زیتون-آناهیتا بختیار مصاحبه کرده تا از خودش در مقابل اعتراضات به حضورش با تجزیه طلبان دفاع کند. در این مصاحبه شیرین عبادی بخوبی ثابت میکنه که تا چه نادان از تاریخ و اصول اولیه روابط اجتماعیه.
نکات مهم این مصاحبه:
عبادی مدعیست که بیطرفانه بعنوان مدافع حقوق بشر در این جلسه حضور داشته:

من را هم دعوت کرده بودند تا به عنوان مدافع حقوق بشر که متعلق به هیچ‌یک از این گروه‌ها نیستم برای‌شان وضعیت را شرح دهم. چون از روی گزارش‌های من می‌دانستند که همیشه بی‌طرفانه صحبت می‌کنم.

اما این بیطرفی در تاختن به قوم تخیلی فارس از بین میرود! از طرف دیگر حقوق اقوام در یک کشور تحت استبداد دینی چه معنی دارد؟ فعال حقوق بشر باید مدافع حقوق شهروندی باشد نه حقوق گروهی از مجموعه تحت ظلم.

 در این جلسه صرفا و صرفا مساله بررسی حقوق اقوام بود و همه در همین زمینه صحبت کردند. هیچ‌کس درباره تجزیه ایران یا جدایی‌طلبی حرف نزد. من هم در همین ارتباط یعنی نقض حقوق بشر اقوام با توجه به قانون اساسی و ضوابط بین‌المللی حقوق بشر که دولت ایران آن‌ها را پذیرفته است، صحبت کردم.

عبادی در جواب اینکه نظر شما درباره تجزیه طلبی چیست با مغلطه کردن میگوید:

باید به افرادی که من را به تجزیه‌طلبی متهم می‌کنند بگویم که من متولد همدان هستم و در تهران بزرگ شده‌ام. خانواده‌ام هم در همین شهر بوده‌اند و قصد ندارم جمهوری مستقل همدان را تشکیل بدهم، پس این ادعا درباره من خنده‌دار است.

در ادامه عبادی شیعه بودن خودش و دفاع از موکل بهایی رو نشان افتخار و تعامل میداند. آشکارا این فعال حقوق بشر هیچ فهم و درک درستی از حقوق بشر نداشته و با اصرار به حقوق اقوام و اقلیتها میپردازد.

در ادامه برای نمونه تضییع حقوق اقوام به محرومیت آنها به اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره میکند و میگوید:

 مساله مهم زبان و فرهنگ است که طبق قانون اساسی باید آموزش داده شود ولی اقوام ایرانی از آن محروم هستند. این مساله در ماده ۱۵ قانون اساسی ایران هم پیش‌بینی شده است که آن‌ها می‌توانند زبان خود را تدریس کنند. با وجودی که بیش از ۳۷ سال از تصویب قانون اساسی گذشته اما هنوز اجرایی نشده است.

آقای روحانی وقتی رییس‌جمهور شد یکی از وعده‌های انتخاباتی‌اش اجرای همین اصل بود. بعدها اعلام کرد زبان کردی در دانشگاه سنندج تدریس می‌شود که لیسانس کردی هم می‌دهند. این واقعا یک فریب افکار عمومی است. قبل از زبان کردی، زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی هم تدریس می‌شد و برای آن، لیسانس می‌دادند. پس لیسانس زبان کردی در دانشگاه اجرای ماده ۱۵ قانون اساسی نیست.

اجرای این ماده بدین معناست که در بلوچستان زبان بلوچی، در کردستان زبان کردی یا در سایر مناطق دیگر، زبان قومی از شروع دبستان در کنار زبان فارسی، تدریس شود. به حدی که وقتی یک دانش‌آموز بلوچی یا یک دانش‌آموز کرد از دبیرستان فارغ‌التحصیل می‌شود، همان‌قدر که ادبیات فارسی را یاد گرفته است، ادبیات قوم خود را هم بلد باشد. الان بسیاری از ترک‌زبانان هستند که ترکی حرف می‌زنند ولی بلد نیستند بنویسند.

عبادی بعدتر در گفتگویی با دویچه وله در خصوص اعتراضات به حضورش در کنفرانس آینده اقوام در ایران در سال 1398 این قانون رو به تدریس به زبان مادری تغییر میدهد.

آنها چه حقوق می‌خواهند؟ خیلی ساده، آموزش به زبان مادری، یعنی همان چیزی که در قانون اساسی آورده شده و تا به امروز از آنها مضایقه شده است. آقای روحانی برای اولین بار مشاور اقوام گذاشت، ولی مشاور ایشان نه از اقلیت‌های قومی است و نه از اقلیت‌های مذهبی. و یا حرف دیگری که اقوام ایرانی می‌زنند این است که در مناطقی که اینها هستند اولویت استخدام را با شرایط مساوی به افراد محلی بدهند. علتی ندارد که همیشه استاندار و فرماندار و مقامات اداری را از مرکز بفرستند. 

شیرین عبادی در جواب سوال ” آیا «حق تعیین سرنوشت» نمی‌تواند به معنای حق جدایی‌طلبی هم قلمداد شود؟” ناگهان از موضع دفاع از حقوق گروه و اقوام به حقوق فردی که همان حقوق شهروندی و مورد تایید همه مجامع بین الملل است تغییر موضع میدهد! این خانم وکیل یا ناشیانه از مغلطه در پاسخ دادن استفاده میکند یا بسیار نادان است.

ببینید حق تعیین سرنوشت به صورت فردی کاملا پذیرفته شده است. یعنی شما اگر دوست ندارید در ایران زندگی کنید، می‌توانید مهاجرت کنید، یا اگر در فرانسه رضایت ندارید، می‌توانید با رعایت ضوابط ورود و خروج به کشور دیگری بروید یا این‌که اگر مذهب‌تان را دوست ندارید می‌توانید آن را تغییر دهید اما وقتی صحبت از تجزیه می‌شود، این مساله با هویت جمعی گره می‌خورد. یعنی من به عنوان یک همدانی مایل هستم که همدان را مستقل اعلام کنم. آیا خواست من به تنهایی کافی است که چند میلیون نفری که در این استان زندگی می‌کنند هم بخواهند مستقل شوند؟

عبادی حتی قدرت درک و سواد کافی برای تشخیص تفاوتها بین شرایط بریتانیا و اسکاتلند ندارد.

 مایل هستم از نحوه برخورد برخی از کشورهای دموکرات با موضوع تجزیه طلبی مثالی بزنم. همگی به خاطر داریم که اسکاتلند در شمال بریتانیا سال‌ها می‌خواست مستقل شود و حزب استقلال‌طلب اسکاتلند هم حزبی قوی و قدرتمند است. آن‌ها آزادی بیان و روزنامه دارند و صراحتا عنوان می‌کنند نمی‌خواهند عضو بریتانیا باشند و حتی در مجلس هم نماینده دارند اما هیچ‌وقت از ناحیه حکومت سرکوب نشده‌اند و به این خاطر دستگیر و اعدام هم نشده‌اند.

اصرار عبادی به فارس بودن و وجود قومی بنام فارس قابل کتمان نیست. درحالیکه همچین قومی در ایران وجود نداشته و ندارد:

به همین دلیل بود که وقتی برنده جایزه نوبل صلح شدم، طبق پروتکلی که وجود داشت می‌توانستم یک گروه موسیقی مورد پسندم را به شرکت در جشن نوبل دعوت کنم و من از یک گروه کرد یعنی موسیقی کامکار خواستم در آن مراسم حاضر شوند تا نشان دهم این جایزه فقط متعلق به فارس‌ها نیست بلکه به همه مردم ایران تعلق دارد. این گروه‌ تمام آهنگ‌هایی که نواخت، کردی بود که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. می‌خواستم نشان دهم این پیروزی متعلق به همه مردم ایران اعم از کرد، بلوچ، عرب و ترک است.


سخنرانی تریتا پارسی در مراسم اعطای جایزه به شیرین عبادی

“>

امروز 2 آوریل 2013، در مراسم ویژه ای که در نیویورک برگزار میشود، جایزه سال 2013 ولفگانگ فریدمن به شیرین عبادی اعطاء میشود و یکی از سخنرانان اصلی این مراسم، تریتا پارسی رئیس سازمان نایاک، لابی طرفدار رژیم در آمریکاست. تریتا پارسی در مورد نقش منفی تحریم های بین المللی و تاثیر آن روی حقوق بشر در ایران صحبت میکند.

این اولین بار نیست که شیرین عبادی جایزه حقوق بشری میگیرد و آخرین باری هم نیست که در کنار وابستگان رژیم ایران سخنرانی میکند و به آنان اعتبار می بخشد. سال گذشته، وی در میهمانی نایاک و تریتا پارسی شرکت کرد تا کتاب تازه منتشر شده خود را تبلیغ کرده و به فروش برساند.

“>

شیرین عبادی در سال 2011 با نایاک مصاحبه داشته و از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی حمایت کرد.

بعدها شیرین عبادی از داشتن مواضع مشترک با نایاک ابراز پشیمانی کردند!

 اما جالب این که تریتا پارسی سال 2008 یعنی 3 سال قبل از گفتگو با عبادی در پاسخ اینکه چرا نایاک در قبال مسائل حقوق بشر در مقابل جمهوری اسلامی موضع نمیگیرد به صراحت اعلام میکند که در حوزه وظایف سازمان ما، مقوله حقوق بشر نمی گنجند و در واقع این مسأله خارج از حیطه تخصصی ماست.

 

شیرین عبادی و  نایاک

 
 
 
 

شیرین عبادی حتی وقتی در مورد اشتباه خود و همقطاران انقلابیش مینویسد حاضر به پذیرش مسئولیت نیست و گناه را متوجه شاه فقید میکند! خانوم قاضی، کتاب حکومت اسلامی را نخوانده طرفدار رهبری خمینی بود! آیا مخالفت خمینی برای حق رای زنان ایران را هم نمیدانست؟
این نامه را در بهمن ۱۳۹۸، چهل و یک سال بعد از انقلابی که من و هم‌نسلان من به راه انداختیم،  خطاب به دخترانم و هم‌نسلانشان می‌نویسم. با این امید که ما را به خاطر خطایی که کردیم ببخشند.
 ما را ببخشید که دنیای شما را خراب کردیم، قصدمان این نبود. می‌خواستیم دنیای خودمان و شما را بهتر از آنچه که بود بسازیم. اما راه را به‌خطا رفتیم. مشکل در عدم شناخت از  رهبر جدیدی بود که ما، میلیونها ایرانی بدون شناخت درست از او، بدون اینکه یک کتاب از او خوانده باشیم، بدون اینکه سخنانش را در بحث‌های آزاد شنیده باشیم، به دنبالش راه افتادیم و شعار «مرگ بر» و «زنده‌باد» سر دادیم. شاید اگر آزادی_بیان بود و امکان خواندن آثار  روح‌الله خمینی وجود داشت، اگر او در رسانه‌ها به گفت‌وگوی آزاد دعوت می‌شد،  اگر آزادی احزاب و فعالیت‌های سیاسی وجود داشت شعار «مرگ بر شاه» بر سر زبانها نمی‌افتاد.  اگر گروه‌های سیاسی می‌توانستند روشنگری کنند، به ورطه خطرناک دنباله‌روی از رهبری که نمی‌شناختیمش نمی‌افتادیم.

شیرین عبادی و کنفرانس لایپزیک، شرکت کنندگان که بودند؟

اعتراض شیرین عبادی و اکبر گنجی به پنهان کاری کنفرانس لایپزیک و ترک کنفرانس توسط گنجی

کنفرانس دو روزه یی که با حضور برندگان ده سال گذشته ی جایزه ی آزادی رسانه ها در روز جمعه و شنبه( 9-8 اکتبر 2010) برگزار شد. اکبر گنجی چنین نقل میکند:

کنفرانس در ساعت 11 صبح با سخنرانی خانم عبادی آغاز شد. خانم عبادی در نطق خود به همین امر اعتراض می کند و گوشزد کرده اند که به دلیل سانسور در اطلاع رسانی در مراسم اهدای جایزه شرکت نخواهند کرد. خانم عبادی اعتراض و ترک مرا هم به اطلاع دیگران رساندند


افراد و نمایندگان حاضر در کنفرانس 
 
کریم عبدیان فعال در حرب تضامن دمکراتیک اهواز (عربستان)

در روز جمعه 14 دسامبر 2018 یکی از اندیشکده های مهم امریکا بنام انستيتو واشنگتن برای سياست خاور نزدیک، میزگردی در واشنگتن تحت عنوان ” چهل سال پس از جمهوری اسلامی: چه در پیش است؟ ” با حضور رضا پهلوی بر گزار کرد.

به نظر من یکی از مهمترین دلایلی که ایالات متحده تاکنون به چنین اقدامی نپرداخته تحليل كاخ سفيد و شورای امنيت ملی آمریکا است که بر این باورند گرچه اکثریت مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی بیزار شده اند اما رژيم پادشاهی نیز در ايران منقرض شده و ديگر مورد قبول مردم نمی باشد. اینکه ده ها مليون نفر در يك رفراندوم (گرچه به ندا ودستور رژيم مرتجع خميني)، از سلطنت به جمهوری رای داده و سلطنت را نفی کرده اند نماینگر رشد آگاهی ایرانیان بوده و نشان می دهد که مردم ایران مجددا زیر بار نظام پادشاهی موروثی نخواهند رفت. افزون بر آن نظام سلطنت در عراق، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه نیز منسوخ شده و اين روند تاريخ است، بنابراين مورد قبول ملت های منطقه ی خاورمیانه از جمله ايرانيان نمی باشد.
شخصا در ملاقاتهای خصوصی ام با آقای پهلوی در منزل ایشان در مريلند و در جریان بحث هایی که جهت رایزنی و همکاری با وی داشتم صریحا نظرم را درباب وضعیت نظام پادشاهی در ایران آینده را به ایشان ابرازکرده ام و اضافه نمودم با این که پدر ایشان سالها مرا به زندان انداخته و شکنجه کرده بود ولی من ایشان را به عنوان یک شخص میهن دوست و دموکرات قبول دارم، اما نه من، نه سازمانها و احزابی كه به عنوان رایزن و مستشار با آنها همکاری می کنم، و نه ملت عرب در ایران که خاطرات و تجارب تلخ بسیاری از دوران شاه و ساواک دارند، حاضر به بازگشت رژیم سلطنت موروثی نخواهند بود. با این حال به آقای پهلوی گفتم من به نوبه ی خود و به همراه بسیاری از گروه ها و سازمان ها و طیف گسترده ای از اقشار و طبقات جامعه ی عرب در مبارزه مشترک برای سقوط جمهوری اسلامی با ایشان همکاری خواهیم کرد.
 باید یادآوری کرد که در سال های اخير چندین ائتلاف جدی و گسترده میان نيروهای مخالف رژيم جمهوری اسلامی پديد آمده است. از جمله این ائتلاف ها می توان به كنگره ی مليت های ایران فدرال شامل ۱۴ سازمان و حزب ملل غیر فارس كه مركز آن در سوئد و نیز شورای دمکراسی خواهان ایران متشکل از ۱۲ سازمان و حزب عرب، کرد، ترک، بلوچ، لر، ترکمن و فارس که سه سال پیش كه مركز آن در آلمان است، شکل گرفت، اشاره کرد. اخیرا نیز ائتلافی از ۱۱ سازمان و أحزاب ملیت های غیر فارس و احزاب چپ دموكرات و سوسیالیست به مرکزیت پاریس، نیز تشکیل شده است.

اما ادعای آقای پهلوی در رابطه با سازمان مجاهدين که حاضر به همکاری در سطح برابر با سلطنت طلبان و یا با ديگر گروه ها و شخصیت های اپوزیسیون نیستند، کاملا درست می باشد. از سویی دیگر متاسفانه، طرفداران سلطنت طلب آقای پهلوی نیز هم راستا و با کمک لابی جمهوری اسلامی در کنگره، کاخ سفید و وزارت خارجه ی آمریکا بشدت بر علیه دیگر اپوزیسیون غیر سلطنت طلب فعالیت کرده و تبلیغ سوء می کنند و بویژه تلاش دارند از نزدیکی نیروها و احزاب سیاسی ملل غیر فارس به مقامات آمریکایی جلوگیری نمایند.
نیروهای معارض چپ ایرانی نیز بدلیل نوع سوء برداشت شان از “دولت-ملت إيراني” هر چند گرایش های جمهوری خواهانه دارند ولی بشدت ملی گرا بوده و نه با سلطنت طلبان و نه با سازمان مجاهدین خلق ( که به زعمشان به رژیم صدام حسین طی جنگ ایران – عراق علیه مام میهن یاری رساندند) حاضر به همکاری و توافق نیستند. افزون بر آن چپ های ایرانی با احزاب ملل غیر فارس که معتقد به فدرالیسم می باشند نیز سر ستیز دارند و ایده ی ” فدرالیسم ” را ترفند و تاکتیکی برای تجزیه ی ایران و جدایی خواهی می پندارند. از این چشم انداز نیروهای چپ حتی حق تعیین سرنوشت ملي در چارچوب ایران را رد کرده و قبول ندارند.
اپوزیسیون فدرالیست مليتهای غیر فارس نیز با سلطنت طلبان و ملی گرایان پان ايرانست بدليل گرایش های شوونیستی، انکار چند ملیتی بودن ایران، عدم اعتراف به حق تعیین سرنوشت مليتهای غير فارس و مخالفت با نظام غیر متمرکز فاصله زیادی دارند. علاوه بر آن ملل تحت ستم مضاعف، با سازمان مجاهدین خلق هم بدلیل نفی سیستم غير متمركز فدرالی از سوی مجاهدین، همکاری ندارد.
با تمام این تفاصیل و با توجه به نقاط افتراق ذکر شده اما مخرج مشترك هر۴ گروه اپوزیسیون فوق الذکر، خواست سقوط رژیم جمهوری اسلامی است که چنین هدفی می تواند عامل نزدیکی همه ی اپوزیسیون شده و بر اساس آن همکاری و توافق چند جانبه شکل گرفته و ايران و ايرانيان را از وجود جمهوري إسلامي پس از نابودي و مسخ سه نسل از آنان را، رهائي بخشد.
البته در ماه های اخیر مذاکرات روزانه و مستمری برای اتحاد حول محور حق تعیین سرنوشت ملی در چهارچوب ايران میان اغلب گروه های اپوزيسيون – بجز سازمان مجاهدین خلق – در جريان بوده است.
 
 

ناصر بلیده ای:

 
از سخنان ناصر بلیده ای در کنفرانس ایران آینده:

ناصر بلیده‌ای این را که حزب مردم بلوچستان خواستار جدایی است رد کرد و گفت: «ما جدایی بلوچستان را نمی‌خواهیم. ما یک ایران فدرال و سکولار و دمکراتیک باشد. کشوری که همه ملیت‌ها و مذاهب برابر باشند و دمکراتیک باشد. ولی این کار با سرنگونی جمهوری اسلامی و به وجود آوردن یک فضای دمکراتیک ممکن است.»

حزب مردم بلوچستان (به بلوچی: بلوچستانءِ اُستمانءِ گل، به انگلیسی: Baluchistan People’s Party) یک حزب سیاسی ملی‌گرای بلوچ است که هدف خود را تعقیب حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم بلوچ ایران اعلام کرده و از ایجاد یک نظام سیاسی دموکراتیک، سکولار و فدرال در ایران حمایت می‌کند.[۲] این حزب در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۳ تأسیس شد.[۳]

برخی از اعضای این حزب افرادی هستند که از بنیانگذاران و فعالان سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان بوده‌اند، و در میان آنان نیروهایی با گرایش چپ نیز وجود دارند. همچنین برخی دیگر از اعضای این حزب به لحاظ اصل و نسب به سرداران و خوانین بلوچستان تعلق دارند. رحیم بندویی عضو شورای مرکزی این حزب، آن را «ادامه متحول شدهٔ سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان» می‌داند.[۴]
وب سایت حزب مردم بلوچستان
https://www.ostomaan.org/
 
برنامه و اساسنامه‌ی حزب مردم بلوچستان مصوب کنگرہ‌ی چهارم حزب در آگست ۲۰۱۹ برابر با مرداد ماه ۱۳۹۸
حزب مردم بلوچستان به عنوان حزبى ملى – دموکراتیک جهت تأمین حق حاکمیت ملی مردم در بلوچستان بر پایه‌ی اعتقاد به همزیستی مسالمت‌آمیز بین ملت‌ها‌ی ساکن در ایران و با توجه به عصر جھانى شدن پدیده‌ھا و شرایط سیاسی، اقتصادی، بین‌المللى و منطقه‌اى، برقرارى نظامى فدرال و دموکراتیک در ایران را تأمین کننده‌ی حقوق برابر ملت‌های ساکن در ایران می‌داند.
ما رسیدن به حق حاکمیت ملی ملت‌های خارج از حاکمیت سیاسی در ایران را در همزیستی مسالمت‌آمیز، مبارزه‌ی مدنی متحد عاری از خشونت و مشترک این نیروها و نیروهای اپوزیسیونی که حق حاکمیت و حقوق برابر ملت‌های ساکن ایران را در یک سیستم فدرال، دموکراتیک و سکولار می‌پذیرند، می‌بینیم.
فصل اول: اهداف سیاسی
الف- اهداف استراتژیک
۱. برقرارى جمهوری دموکراتیک، سکولار، و فدرال با حقوق برابر ملی و بر پایه‌ی تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسى و اقتصادى میان دولت مشترک مرکزى و حکومت‌ھاى ملى- منطقه‌اى جھت تضمین و تأمین حقوق برابر ملت‌هاى کشور کثیرالمله‌ی ایران. (٭مانیفست ساختار پیشنهادی فدرال حزب مردم بلوچستان ضمیمه‌ی برنامه می‌باشد).
۲. تداوم و گسترش همکاری و همیاری بین ملت‌ها، در راستاى تقویت همزیستی مسالمت آمیز میان مردمان گوناگون ساکن کشور ایران.
UNPO was conceived of in the late 1980s by exiled leaders of people living under communist oppression, Linnart Mäll of the Congress of Estonia, Erkin Alptekin of the Uyghur people, and Lodi Gyari of Tibet, together with Michael Van Walt van Praag, the international law advisor of the 14th Dalai Lama. A key goal was to replicate the powerful message of nonviolence and interethnic tolerance in the face of oppression exhibited by the Tibetan people and championed by the 14th Dalai Lama and to provide a forum in which others are encouraged and supported to adopt similar approaches.
is an international movement and organization established to empower the voices of unrepresented and marginalized peoples worldwide and to protect their rights to self-determination.
All peoples have the right to self-determination. By virtue of that right they freely determine their political status and freely pursue their economic, social and cultural development. UNPO’s Members are indigenous peoples, minorities, unrecognised States and occupied territories that have joined together to promote their right to self-determination, while also defending their political, social and cultural rights and preserving their environments.
What is Self-determination?

مصطفی هجری، رئیس اجرایی حزب دمکرات کردستان ایران

مصطفی هجری فعال سیاسی و دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران است. مصطفی هجری در اولین روز سال ۱۹۴۵ میلادی برابر با یازدهم دیماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در شهر نقده متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رسانید. هجری لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه تهران می‌باشد و به زبان‌ کردی (زبان مادری)، فارسی، ترکی آذری و انگلیسی تسلط دارد. سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) به عضویت در حزب دمکرات کردستان ایران درآمد و سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) در دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان ایران انتخاب شد.

مصطفی هجری بعد از کنگره سیزدهم حزب دمکرات کردستان ایران (۲۰۰۴) به دبیر کلی این حزب برگزیده شد. در جریان همین کنگره شعار استراتژیک حزب از خودمختاری به فدرالیسم تغییر کرد. بعد از این انتخاب، حزب تحت اداره هجری یک ماه بیشتر دوام نیاورد و به دو حزب حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران منشعب شد. هجری دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران می‌باشد.
پس از روی کار امدن مصطفی هجری در این حزب (?-۱۳۸۳)، آخرین عمل سیاسی این حزب همکاری مستقیم با آمریکا و نو محافظه کاران آمریکا می‌باشد.
 حزب دموکرات کردستان ایران
سيزدهمين كنگره حزب، صبح روز شنبه13تيرماه سال1383برابر با3ژولاي سال2004ميلادي:

پيک ايران : راديو حزب دمكرات كردستان ايران اعلام كرد اين حزب در سيزدهمين كنگره خود شعار استراتژيك حزب را كه تا قبل از این نشست ” دموكراسي براي ايران و خودمختاري براي كردستان ” بود، به ” ايجاد يك سيستم دموكراتيك و فدرالی و پلوراليستی در ايران و تأمين حقوق ملی براي خلق كرد در كردستان ” تغيير داد. به تصویب اين كنگره همچنین دبيركل حزب نیز تغيير کرده است. رئیس اجرایی حزب دمکرات کردستان نتیجه گرفت که این مجموعه چشم انداز یک تغییر مسالمت‌جویانه را «در ایرانی متحد و یکپارچه به شدت ضعیف کرده و در مقابل خواست و اراده جدایی را در میان اقوام تقویت کرده است. طوریکه که این به گفتمان “غالب در میان بخش چشمگیری از افکار عمومی آنان شده است.»

از سخنان هجری در کنفرانس ایران آینده:

مصطفی هجری، رئیس اجرایی حزب دمکرات کردستان ایران در سخنرانی خود گفت کثیرالمله بودن ایران نه تنها در “قانون اساسی و گفتمان ناسیونالیسم ایرانی جایی نداشته” بلکه به عنوان “مشکلی حساسیت‌برانگیز و موضوعی امنیتی بررسی شده است”. تا جایی که “مناطق سکونت و زیست ملیت‌های غیر فارس چهره‌ جغرافیای سرکوب و اشغال شده به خود گرفته‌اند”.


یوسف کر، سخنگوی “سازمان فرهنگی و سیاسی ترکمن‌صحرا”

 
 
سازمان مدافعان حقوق بشر تورکمن صحرا، متشکل ازافرادی است که از وجود تبعیض درجامعه رنج برده، خواهان از بین بردن هرنوع تبعیض ازطریق تلاش های فردی وجمعی سازمان یافته براساس منشور جهانی حقوق بشر هستند. شورای هماهنگی سازمان مدافعان حقوق بشر تورکمن صحرا متشکل از سخنگو، هماهنگ کننده، ومسئولین امورات به شرح زیر می باشد :
  • مرگن کرُ : سخنگو و مشاور درامور سایت و نشریات
  • یوسف کرُ : هماهنگ کننده ومشاور سخنگو
  • امید بایندری : مسئول فنی سایت
  • صادق رجبیان تمک : هماهنگ کننده واحد ترکیه
  • محمد سعید حاجی مراد لو :  ادیتور سایت ومترجم سازمان مدافعان حقوق بشر ترکمن صحرا
بدیهی است که فروپاشی جمهوری اسلامی
اگر با نظام سیاسی دموکرات و متناسب با واقعیتهای جامعه ایرانی ازنظر زبانی وقومی وجغرافیای جایگزین نشود، تلاشها وجانفشانی های یکصد ساله ایرانیان برای تحقق دموکراسی وزندگی آزاد وشرافتمندانه به ثمر نخواهد نشست. ما امضا کنندگان این کمپین با تاکید برخواست تاریخی مردم ایران برای آزادی وعدالت ودموکراسی ازهمه ایرانیان سراسر کشور میخواهیم برای نجات کشوربه این خیزش عمومی بپیوندند. ما ایرانیان خارج ازکشورهم تلاش میکنیم با برپایی راهپیمایی وتجمع دربرابر دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران همصدا با مردم ایران سرنگونی جمهوری اسلامی را فریاد بزنیم.
 امضا کنندگان:
  1. جبهه دموکراتیک ایران
  2. جنبش همبستگی ستم دیدگان دادخواه
  3. حزب دموکرات کردستان 
  4. حزب کومله کردستان ایران حزب تضامن اهواز 
  5. حزب مردم بلوچستان 
  6. جبهه متحد بلوچستان 
  7. حزب اتحاد بختیاری لرستان، کهکیلویه و بویر احمد (لرستانات)
  8. سازمان سیاسی، فرهنگی ترکمن صحرا
  9. سازمان سیاسی، فرهنگی آذربایجان
  10. جنبش عیاران معیشت

 
جلیل شرهانی، دبیرکل حزب تضامن دمکراتیک اهواز
حافظ فاضل، عضو دفتر سیاسی حزب تضامن دمکراتیک
 

موضوعات مرتبط
 
بهنام طالب‌لو گزارشگر ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی همان FDD همکار برندا شفر در اف دی دی
بنیاد دفاع از دمکراسی یا اف دی دی همان سازمانی ست که برندا شفر در آن مشغول است. برندا شفر بودجه از جمهوری آذربایجان میگیرد تا ایده تجزیه ایران و جدا کردن آذربایجان رو پیگیری کند.

در این جلسه نظر شاهزاده در مورد همکاری با مجاهدین آمده. همینطور چه انتظاری از کشورهای خارجی (ترامپ) میتوان داشت. کریم عبدیان به این مصاحبه اشاره کرده در خصوص عدم تمایل شاهزاده به همکاری با مجاهدین.
چهل سال پس از جمهوری اسلامی: چه در پیش است؟
گفت‌وشنود رضا پهلوی در انستیتو واشنگتن
شاهزاده رضا پهلوی:
پیام‌رسانی و برقراری ارتباط بین مردم ایران و ارتباط مردم ایران با جهان خارج، اهمیت کلیدی دارد. یکی از سودمندترین راه‌ها، قطعا این است که به رسانه‌هایی که از خارج برای ایرانیان برنامه پخش می‌کنند، بگویند سوگند بقراط بخورید. یعنی آسیب نرسانند. این رسانه‌ها با پول مالیات مردم آمریکا و بریتانیا تامین می‌شوند، اما عوامل اصلاح‌طلبان به‌شدت در آنها نفوذ کرده‌اند و از رژیم حمایت می‌کنند. این وضعیتی است که با سیاست‌گذاری، به‌سرعت قابل تغییر است.

اعضاء بنیان گزار ” کنگره ملیتهاى ایران فدرال”  که امضاء کنندگان “سند لندن” به تاریخ بیستم فوریه 2005 بودند، به ترتیب حروف الفباءعبارتند از:
  1. جبهه متحد بلوچستان- ایران
  2. جنبش فدرال دمکرات آذربایجان
  3. حزب دمکرات کردستان ایران
  4. حزب مردم بلوچستان
  5. حزب تضامن (همبستگی) دمکراتیک اهواز
  6. سازمان دفاع از حقوق ملى خلق ترکمن
  7. حزب کومله کوردستان ایران
 اعضای این “کنگره” درمجمع عمومى آپریل 2013  لندن به ترتیب حروف الفباء عبارتند از:
  1. جبهه متحد بلوچستان –ایران (جمهوریخواهان)
  2. جبهه مردم بلوچستان
  3. جنبش فدرال دمکرات آذربایجان
  4. حرکت ملی – دمکراتیک ترکمن
  5. حزب اتحاد بختیاری و لرستان
  6. حزب تضامن دموکراتیک الاھواز(عربستان)
  7. حزب دمکرات کردستان ایران
  8. حزب کومله کردستان ایران
  9. حزب مردم بلوچستان
  10. سازمان دفاع از حقوق ملی خلق ترکمن
  11. سازمان مردمى کُرمانج (کردھاى خراسان)
  12. کانون فرهنگی و سیاسی آذربایجان
  13. کانون فرھنگى و سیاسى خلق ترکمن