از سال ۱۳۸۵ وبلاگی شروع کردم بنام وقایع اتفاقیه. بعدتر که فیسبوک همه گیر شد و تب وبلاگ نویسی از بین رفت من هم دیگه هیچکدوم از وبلاگهام رو بروز نکردم. توییتر هم که اومد دیگه کلن شدیم کوتاه نویس.
مدتی پیش کلابی در کلاب هاس بیاد اون وبلاگ درست کردم بنام وقایع اتفاقیه.
هدفم این بود تا مطالبی که در رومهای زیر نام اون کلاب تشکیل میشه بصورت متن یا خلاصه اینجا جمع آوری کنم. هم برای یادآوری هم برای ثبت موضوعاتی که در موردشون بحث یا گفتگو شده.
برای پیوستن به کلاب از لینک زیر استفاده کنید.
که هستیم و چه هدفی داریم؟
به تجربه آموختم که نوشتن و ثبت مطالب و افکار میتواند در رشد فکری انسان کمک کند و همینچنین میتوان این رشد را طول تاریخ سنجید. وقتی نوشته های بیست سال گذشته ام را میخوانم درمی یابم که درحالیکه بر روی اصولم استمرار و پافشاری داشته ام، از نظر فکری و سیاسی آموخته تر شده ام.
از زمانی که بیاد دارم ایران برای من مقدس بوده و این به لطف خانواده وطنپرست و اهل مطالعه ام بود خصوصن پدرم که ایران دوستی را بمن آموخت.
کلاس پنجم ابتدایی از روی کنجکاوی کتاب خداوند الموت را خواندم. هیچ نفهمیدم و نثر و مفاهیم برایم سنگین و غیرقابل فهم بود. توضیحات پدرم نتنها تشویقم کرد که عمیقن علاقمند به تاریخ ایران شدم.
بعدها دوست عزیزی که در سالهای اولین دوره مهاجرت هم اتاقم بود نوشتن نمایشنامه ضحاک و فریدون را با هم تجربه کردیم که ناتمام ماند اما تاثیر بسزایی برای نوشتن در ما داشت.
از کارکنان مهربان آن پانسیون پدر، مادر و پسری بودند که از طرفداران سرسخت پادشاهی بودند و برای من و مایی که زیر تبلیغات و مغزشویی جمهوری اسلامی قرار گرفته بودیم دریچه جدید فکری باز کردند. دوران پیشا اینترنت و خفقان انقلابی اینطور تحمیل کرده بود که دوران شاه گذشته است. با کمک خانواده ** من و چند نفری علاقمند شدیم. ما ولیعهد داریم! ولیعهد کجاست؟ به چه کار میآید؟ چه میکند؟
و این از بخت خوب من بود که سرنوشت انسانهای آگاهی را در زندگی همراهم کرد تا شالوده اصلی اعتقاد و گرایش سیاسی و اصول و ارزشهایم بدرستی شکل بگیرند.
طی یاداشتی در سال ۱۳۸۲ در وبلاگ *** توانستم برای بار نخست با استدلال یک مانیفیست ابتدایی در رابطه با عقیده و منش سیاسی خودم بنویسم. این متن (بخش کوتاهی از آن را میبینید) در اواخر دهه دوم زندگی، این متن برای من نقطه عطفی در چهارچوب بندی افکار و یافتن گفتمان اصلی ست که بعدها پایه رشد فکری و سیاسی من گردید.
بنظر من با در نظر گرفتن شرایط امروزی سلطنت مشروطه را گزینه خوبی میدانم.
بعد از گذشت دو دهه از نوشتن آن متن ساده، امروز در کنار گروهی از وطنپرست ترین ایرانیان بیشتر می آموزم و این آگاهی موجب محکمتر شدن عقیده ام درباره راه حل و گزینه مناسب برای گذار از جمهوری اسلامی و بازساخت ایران گردیده است. اینک اهمیت گفتگو و تفکر جمعی، ایده پردازی و فعالیت جمعی بیشتر برای من روشن شده است.
در این راستا و با توجه به تاکید مکرر شاهزاده رضا پهلوی بر فعالیتهای نهاد محور و ظهور شبکه اجتماعی جدید “کلاب هاس” ایده اولیه ایجاد یک نهاد گفتمانی شکل گرفت.
هسته اولیه “انجمن انار” در کلاب هاس توسط ایرانیانی وطنپرست از جایجای دنیا تشکیل شد. هدف این انجمن ایجاد یک نهاد گفتمانی بود تا ضمن گفتگو درباره مباحث مهم نظری و فکری از وطن دوستان فرهیخته نیز حمایت کند و با انتشار و معرفی آثار آنان در حد توان خود کمکی به جهت دهی فعالیتهای مخالفان جمهوری اسلامی بر اساس تفکر نهاد محور نماید.
ضعف ایران دوستان لیبرال و راستگرا در ایجاد نهادهای گفتمانی و تولید نظر و ایدههای قابل اتکا یکی از بزرگترین مشکلات ما در مقابل جمهوری اسلامی و حامیان چپ گرای آن بوده است.
“انجمن انار” تا حد امکان و توانایی خود تلاش خواهد کرد تا در کنار فعالیتهای عملی تولیدات فکری و نظری کارآمد و سازنده ایران دوستان در چهارچوب براندازی جمهوری اسلامی و بازسازی میهن عزیزمان را با تشکیل جلسات گفتگو به بحث گذاشته و در نشر و ترویج این ایده ها در بین لایه های مختلف جامعه مشارکت کند.
ما برای یک ایران آباد، آزاد و یکپارچه و قدرتمند با حکومت پادشاهی مشروطه تلاش میکنیم. ایران برای همه ایرانیان ست چه آنها که در ایران هستند چه آنها که مجبور به ترک میهن شدند. ایران را با هم خواهیم ساخت.
پاینده ایران، جاوید شاه