مالکیت خصوصی؛ زیربنای آزادی، توسعه و تمدن بشری – حامد سپهری

ارسال شده در: مقالات | 0

در این مقاله، تلاش می‌کنم تا تحلیلی درباره نقش مالکیت خصوصی در اقتصاد، جامعه و فرهنگ و ضرورت نسل جدیدی از تفکر سرمایه‌داری در ایران آینده ارایه کنم.

مالکیت خصوصی یکی از بنیادی‌ترین دستاوردهای تمدن بشری و یکی از پیشران‌های اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهان مدرن است. هیچ جامعه‌ای بدون احترام به مالکیت خصوصی، آزادی فردی، امنیت اقتصادی و امکانِ اندوختن و سرمایه‌گذاری نتوانسته است مسیر توسعه را طی کند.
اما در ایران، مالکیت خصوصی ــ به جای آنکه ستون خلاقیت، تولید و نوآوری تلقی شود ــ دهه‌هاست قربانی دو روایت شده:

  1. روایت چپ‌گرایانه که سرمایه را «استثمار»،
  2. و روایت سنتی ـ مذهبی که سرمایه را «دنیاطلبی و مذموم» معرفی کرده است.

مالکیت خصوصی یکی از بنیادی‌ترین دستاوردهای تمدن بشری و یکی از پیشران‌های اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهان مدرن است. هیچ جامعه‌ای بدون احترام به مالکیت خصوصی، آزادی فردی، امنیت اقتصادی و امکانِ اندوختن و سرمایه‌گذاری نتوانسته است مسیر توسعه را طی کند.

در چنین فضایی، طبیعی است که سرمایه‌داری در ایران نه فقط misunderstood بلکه عمداً demonized شده است.در حالی‌که جهان پیشرفته دقیقاً با حمایت از مالکیت خصوصی و سرمایه‌گذاری به جایگاهی رسیده که امروز می‌بینیم.

مالکیت خصوصی یعنی فرد حق داشته باشد آنچه از طریق کار، تلاش، خلاقیت و سرمایه‌گذاری به‌دست می‌آورد، متعلق به او باشد؛ نه متعلق به دولت، نه جمع، نه حزب و نه طبقه.

در نبود مالکیت خصوصی، انگیزه‌ای برای کار، تولید، نوآوری یا سرمایه‌گذاری باقی نمی‌ماند. تاریخ تمدن نشان می‌دهد کشاورزی زمانی شکوفا شد که زمین‌ها قابل تملک شدند و تجارت زمانی رشد کرد که مالکیت کالا به رسمیت شناخته شد و صنعت زمانی شکل گرفت که صاحب کارخانه از امنیت مالکیت برخوردار بود.

مالکیت خصوصی، پایهٔ شکل‌گیری طبقهٔ متوسط، شهرنشینی، اقتصاد پویا و ساخت نهادهای مدرن بوده است. سرمایه فقط در جایی می‌ماند که امنیت مالکیت وجود داشته باشد. آمارهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی نشان می‌دهد کشورهایی که:
• مالکیت خصوصی در آن‌ها محترم است،
• دولت کمترین دخالت را در بازار دارد،
• قوانین از سرمایه حمایت می‌کنند،
بیشترین سرمایه خارجی و داخلی را جذب می‌کنند.

سرمایه‌دار کسی است که ثروت خلق می‌کند؛ فقیر کسی است که از نتیجهٔ آن تولید ثروت، بهره‌مند می‌شود. این رابطه نه استثماری است، نه ظالمانه؛ بلکه مبتنی بر تقسیم کار، رقابت، و خلق فرصت جدید است. مالکیت خصوصی یعنی دولت نمی‌تواند زندگی فرد را مصادره کند. فرد می‌تواند آزادانه کار کند، سرمایه‌گذاری کند و رشد کند. آزادی بیان، آزادی انتخاب شغل و آزادی جامعه مدنی به مالکیت خصوصی گره خورده‌اند.

برخلاف تبلیغات چپ‌گرایان، خصوصی‌سازی و مالکیت خصوصی سطح عمومی ثروت را بالا می‌برد. کشورهای سرمایه‌داری (آمریکا، ژاپن، آلمان، کره جنوبی، سوئیس) بالاترین استانداردهای زندگی را دارند، نه نظام‌های دولتی.

سرمایه‌دار کسی است که ثروت خلق می‌کند؛ فقیر کسی است که از نتیجهٔ آن تولید ثروت، بهره‌مند می‌شود. این رابطه نه استثماری است، نه ظالمانه؛ بلکه مبتنی بر تقسیم کار، رقابت، و خلق فرصت جدید است. مالکیت خصوصی یعنی دولت نمی‌تواند زندگی فرد را مصادره کند. فرد می‌تواند آزادانه کار کند، سرمایه‌گذاری کند و رشد کند. آزادی بیان، آزادی انتخاب شغل و آزادی جامعه مدنی به مالکیت خصوصی گره خورده‌اند.

بدون مالکیت خصوصی، آزادی فردی فقط یک شعار است. طبقهٔ متوسط ــ موتور توسعه اجتماعی ــ محصول اقتصاد سرمایه‌داری است. هر جا مالکیت خصوصی ضعیف بوده، طبقهٔ متوسط هم نابود شده است. ایران نیز پس از ۵۷ دقیقاً همین مسیر را طی کرد. هنر، ادبیات، رسانه، دانشگاه، سینما و علم زمانی رشد می‌کنند که استقلال مالی داشته باشند و دولت مالک و کنترل‌کننده نباشد.

مالکیت خصوصی امکان شکل‌گیری بخش خصوصی فرهنگی را فراهم می‌کند؛ از استودیوهای فیلم‌سازی و روزنامه‌نگاری گرفته تا دانشگاه و مؤسسات تحقیقاتی. خلاقیت زمانی آزاد است که نیازمند «رضایت دولت» نباشد. دولتی که مالک همه‌چیز است، قطعاً مالک فرهنگ و ذهن مردم نیز می‌شود. بنابراین مالکیت خصوصی سدّ محکمی در برابر تمامیت‌خواهی فرهنگی است.

سرمایه داری نظامی است که بر ۳ اصل استوار است:

  • مالکیت خصوصی
  • آزادی بازار و رقابت
  • حاکمیت قانون

سرمایه‌داری به معنای «توانایی سلب مالکیت از کسی» نیست؛ سرمایه‌داری به معنای «توانایی کار و سرمایه‌گذاری بدون ترس از دولت» است. در جوامع سالم سرمایه‌دار کارفرما، کارگر شاغل، مصرف‌کننده برنده و دولت تنظیم‌کننده است، نه مالک.

از دوره حزب توده تا امروز، چپ‌گرایی در دانشگاه، رسانه، ادبیات و سیاست ایران نقش پررنگی داشته است. در این روایت «سرمایه‌دار = استثمارگر»، «بازار = ظلم»، «مالکیت خصوصی = دزدی»

ایران آینده نیازمند شکستن تابوهای دیرینه درباره سرمایه‌داری است. نیازمند حزبی است که سرمایه‌گذاری را فضیلت بداند، مالکیت خصوصی را حق مقدس فرد بشناسد، روایت مسموم چپ‌گرایانه و روایت سنتی ضدسرمایه را کنار بزند و اقتصاد را بر پایه آزادسازی، رشد، رقابت و نوآوری بنا کند.

این نگاه، ریشه‌دار و عمیق است. در روایت سنتی‌ـ‌مذهبی، سرمایه‌دار «دنیاطلب» و «دور از خدا» معرفی شده است. بازار نیز بیشتر محصول فرهنگ قیم‌محور است تا رقابت. پس از جنون ۵۷، دولت بزرگ‌ترین مالک اقتصاد شد. مصادره‌ها، ملی‌سازی‌ها و دخالت دولت باعث شد مردم «سرمایه» را مترادف «دولت فاسد» بدانند. این امر ذهن جامعه را نسبت به سرمایه‌داری واقعی مسموم کرد.

در ایران گروه‌های بازار سنتی، راست تلقی و مذهبی‌های محافظه‌کار هم «راست» خوانده می‌شوند؛ در حالی‌که این‌ها راست مدرن، لیبرال یا سرمایه‌دارانه نیستند. راست مدرن یعنی:

  • حمایت از مالکیت خصوصی
  • اقتصاد آزاد
  • دولت کوچک
  • مالیات پایین
  • جذب سرمایه
  • آزادی کسب‌وکار
  • حاکمیت قانون
  • حمایت از سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار

این‌ها هیچ‌گاه در ایران نماینده نداشته‌اند. در ایران همه طرفدار کارگرند، همه مدافع مستضعفانند اما هیچ‌کس طرفدار سرمایه‌دار نیست در حالی که سرمایه‌دار موتور خلق شغل است، نه کارگر. امیدوارم این تابوی تاریخی شکسته شود. ایران آینده برای بازسازی به صدها میلیارد دلار سرمایه خارجی، میلیون‌ها شغل جدید، ایجاد زیرساخت‌های عظیم، توسعه صنایع، حمایت از نوآوری نیاز دارد. این بدون یک حزب روشن‌فکرِ سرمایه‌دار-محور ممکن نیست.

راست در ایران تاکنون یا سنتی بوده یا مذهبی یا شبه‌سرمایه‌دار گرا، اما راست مدرن مبتنی بر اقتصاد آزاد و سرمایه‌داری سالم هرگز وجود نداشته. سرمایه‌دار دشمن مردم نیست؛ سرمایه‌دار سازنده کارخانه، بانک، بیمه، بیمارستان، استارتاپ، اشتغال و رفاه اجتماعی است.

سرمایه‌داری تنها نظامی است که در کمتر از ۳۰ سال کشورهایی مانند کره جنوبی، تایوان، امارات، سنگاپور، ترکیه و هنگ‌کنگ را متحول کرد. ایران ما نیز می‌تواند. مالکیت خصوصی نه تنها یک مفهوم اقتصادی بلکه یک زیربنای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. بدون مالکیت خصوصی، توسعه ناممکن، آزادی ناقص، فرهنگ وابسته است و جامعه فقیر می‌ماند.

ایران آینده نیازمند شکستن تابوهای دیرینه درباره سرمایه‌داری است. نیازمند حزبی است که سرمایه‌گذاری را فضیلت بداند، مالکیت خصوصی را حق مقدس فرد بشناسد، روایت مسموم چپ‌گرایانه و روایت سنتی ضدسرمایه را کنار بزند و اقتصاد را بر پایه آزادسازی، رشد، رقابت و نوآوری بنا کند.

این همان نگاه و انگیزه‌ای است که من «حامد سپهری» را به سمت آرزو و رویای تأسیس نخستین حزب سرمایه‌داری واقعی ایران سوق می‌دهد؛ تا ایران پس از جمهوری اسلامی، بر بنیانی علمی، مدرن، آزاد و توسعه‌گرا بنا شود.

حامد سپهری
حامد سپهری

فعال سیاسی مشروطه‌خواه

پاسخی بگذارید