مالکیت خصوصی؛ زیربنای آزادی، توسعه و تمدن بشری – حامد سپهری
در این مقاله، تلاش میکنم تا تحلیلی درباره نقش مالکیت خصوصی در اقتصاد، جامعه و فرهنگ و ضرورت نسل جدیدی از تفکر سرمایهداری در ایران آینده ارایه کنم.
بررسی موضاعات سیاسی-اجتماعی ایران وب سایت انجمن انار
در این مقاله، تلاش میکنم تا تحلیلی درباره نقش مالکیت خصوصی در اقتصاد، جامعه و فرهنگ و ضرورت نسل جدیدی از تفکر سرمایهداری در ایران آینده ارایه کنم.
ایران، سرزمینی با تنوعی غنی از زبانها، فرهنگها و آیینهاست؛ اما همین تنوع، اگر در بستر قانون و هویت ملی مدیریت نشود، میتواند به ابزار تفرقه بدل شود. در قرن بیستویکم، یکی از بزرگترین تهدیدهای اجتماعی برای ایران، نه فقر اقتصادی یا فشار خارجی، بلکه قومگرایی سیاسی است؛ پدیدهای که بهنام «حق قومیت»، عملاً بنیان ملت را میفرساید.
در آن سالها، ایران در آستانهی صنعتی شدن کامل بود؛ کشوری با رشد اقتصادی شتابان، دولت تکنوکرات و سکولار، جامعهای با آزادیهای اجتماعی گسترده، و مردمانی که پاسپورتشان در جهان اعتبار داشت.
در آن دوران، آرمان ایرانیان «پیشرفت» بود، نه بقا. «زندگی بهتر» هدف ملی بود، نه رؤیای ممنوع.
در میان تمام بیماریهای فکری و روانی که جامعه ایران طی نیمقرن گذشته گرفتار آن شده، هیستری پهلویستیزی از همه مزمنتر و لاعلاجتر است. این بیماری نه از جنس نقد منصفانه و عقلانی، بلکه از سنخ کینهورزی بیمارگونه و نفرتِ نهادینهشده در ذهن نسلی است که نه از تاریخ میداند، نه از منطق تحلیل برخوردار است.
تاریخ سیاسی بشر نشان میدهد که حکومتها در اشکال و شیوههای متفاوتی شکل گرفته و دوام یافتهاند. اما در یک نگاه کلی و تحلیلی میتوان چهار نوع اصلی از حکومتها را شناسایی کرد که هر یک ویژگیها، مزایا و معایب خاص خود را دارند.
حامد سپهری در یادداشت اخیر خود به بررسی پیامدهای چهار دهه اصرار جمهوری اسلامی بر غنیسازی اورانیوم پرداخته و در این تحلیل نشان میدهد که چنین سیاستی، نه تنها دستاوردی در عرصه امنیت، توسعه یا جایگاه بینالمللی ایران نداشته بلکه با تحمیل هزینه چند تریلیونی امنیت ملی را نیز به خطر انداخته است. برای مطالعه این تحلیل به وب سایت انجمن انار مراجعه کنید.
پیمان دفاعی تازه میان پاکستان و عربستان سعودی نقطه عطفی خطرناک در معادلات امنیتی منطقه است. این توافق، با توجه به همپوشانی منافع امنیتی و نظامی دو کشور، ایران را در موقعیتی بغرنج قرار میدهد؛ موقعیتی که از یک سو یادآور رقابتهای ژئوپلیتیک دهههای گذشته است و از سوی دیگر نشاندهنده ضعف و انزوایی است که جمهوری اسلامی بر کشور تحمیل کرده است.
“In his latest op-ed, Hamed Sepehri argues that the United States faces both a moral duty and a strategic opportunity in supporting Iranians’ struggle to end the Islamic Republic. Drawing on Iran’s unique history, social fabric, and the vision of Crown Prince Reza Pahlavi, he makes the case for why a democratic transition in Iran could reshape the Middle East and strengthen U.S. interests worldwide.”
هدف ایدئولوژی چپ تغییر ساختار اجتماعی است تا از دل آن نظمی تازه بر پایه «حقوق جمعی» و نه «حقوق فردی» حاکم شود. در این مسیر، از فاصله گرفتن جوامع از مذهب و تضعیف کلیسا بهعنوان متولی امور اخلاقی در جامعه از جمله خانواده، بیشترین بهره را بردهاند.
داریوش همایون،اندیشمند برجسته، در جملهای ماندگار تصویری روشن از وضعیت تاریخی ایران ترسیم کرده است:
«ایران در گرهگاه سه جهان عقبافتاده و گرفتار واقع است: جهان سوم، جهان خاورمیانه و جهان اسلام ولی به هیچکدام از آنها تعلق ندارد و باید خود را بر این جغرافیای عقبمانده سیاسی تحمیل کند.»