شهریار آهی در پی فروپاشی ایران – حامد سپهری

ارسال شده در: مقالات | 2

ایران در درازای تاریخ کهن خود فرزندان برومند و شایسته بسیاری پرورانده است. از حکمرانان نامی تا سلحشوران دلیر تاریخ و از دانشمندان برجسته تا متفکرین تاثیر گذار، الهام بخش نسلهای بسیاری در تاریخ پُر آوازه میهنمان و همچنین تاریخ جهان بوده اند. شوربختانه تنی چند از ایرانیان ناخلف و خیانت پیشه در پیچ های تند تاریخ ضرر و زیان های بسیار وحشتناکی به این مرز و بوم وارد نموده اند که مسیر تاریخ ایران را تغییر داده اند. حساب حاکمان یا سرداران نالایق و یا اشتباهات سهوی  از خیانت کاران جدا ست چرا که بر مسند نشینی فردی نالایق و بی خرد جزیی از روند تکامل تاریخی هر سرزمینی میباشد و در زمانهایی از تاریخ ، گریزی از آن نیست. ایران به لحاظ موقعیت سوق الجیشی فوق العاده حساسش و همچنین داشتن ثروت طبیعی قابل توجهش از دیر باز مورد توجه متجاوزان و کشورگشایان زیادی بوده و لاجرم بسیاری خائن و تعداد قابل توجهی فرصت طلب فاقد پرنسیپ در مناسبتهای تاریخی عرصه را برای نقش آفرینی مناسب دیده اند. در هنگامه حمله اسکندر مقدونی سپاه متجاوزین یونانی در کوه های زاگرس گیر کرده بودند که یک چوپان محلی راه برون رفت از کوه های یخ زده را نشان داد! از روزبهان پارسی تا افشین و خائنان دیگر که مسیر حرکت تاریخ ایران را با خیانتهای خود تغییر دادند.

در نگاه آهی، البته به درستی نهاد پادشاهی اخرین سنگر حفظ یگانگی سرزمینی ایران میباشد، برای تخریب این نهاد همزمان با موازی کاری و ساخت نهاد های عروسکی و دست سازِبدون هویت، به بیراهه کشاندن گفتمان مشروطه خواهی و ایجاد دوگانه مشروطه خواهِ شاه اللهی و مشروطه خواهِ میانه رو سعی در تخریب آن داشته است.

حامد سپهری

شهریار آهی یکی از نا اهل ترین این نابکاران میباشد، عنصری به غایت جاه طلب، فاسد و فاقد پرنسیپ و دارای روابط پیچیده اقتصادی و سیاسی و شخصی مرتبط با کُنج ها و پستو های قدرت و محافل خطرناک سیاسی و تبهکار امنیتی.

از سالهای دور شهریار آهی دوره های ویژه مهندسی اجتماعی و ایجاد شبکه های مخوف رسانه ای را ابتدا در امریکا و سپس در بریتانیا آموزش دید و همزمان امکانات مالی در امریکا و اروپا و کشورهای ثروتمند خلیج فارس برایش فراهم شد. شهریار آهی با استفاده از همین دو اهرم فشار رسانه ای و تمکن مالی وارد راهروهای تو در توی مافیایی شد و با درس پس دادن سرسپرده جریانات فراماسونری خطرناک شد. در ادامه شهریار آهی وظیفه تخریب نهاد پادشاهی را عهده دار شد. آهی با چیدن مهره هایی چون علی افشاری، اکبر گنجی و محسن سازگارا در اندیشکده های امریکایی و تخلیه اطلاعاتی و سپس چیدن تعدادی از مهره های وابسته به خود در اطراف شاهزاده همزمان با فراری دادن افراد کاردان و میهن دوست سعی در اثر گذاری اربابان صاحب زر و زور خود بر طیف پادشاهی خواهان ایران نمود.

در نگاه آهی، البته به درستی نهاد پادشاهی اخرین سنگر حفظ یگانگی سرزمینی ایران میباشد، برای تخریب این نهاد همزمان با موازی کاری و ساخت نهاد های عروسکی و دست سازِبدون هویت، به بیراهه کشاندن گفتمان مشروطه خواهی و ایجاد دوگانه مشروطه خواهِ شاه اللهی و مشروطه خواهِ میانه رو سعی در تخریب آن داشته است.

آهی ایران ستیز، با ایجاد شورای مدیریت گزار و سپس شورای ملی تصمیم و همزمان نزدیک شدن به شورای ملی مقاومت با ترکیب جمع اضداد و زیر یک سقف بردن تعدادی از ضد ایرانی ترین تجزیه طلبان و اصلاح طلبان رانده شده از سفره انقلاب در صدد تشکیل حکومت ائتلافی به سبک لویی جرگه و حکومت طایفه-دولت انهم در قالب یک فدراسیون فومی-قبیله ای سعی بر جا انداختن بساط کذایی ملت های جداگانه ایرانی دارد. در چنین سناریوی کابوس واری اعتبار پادشاهی خواهان به شدت پایین می آید، شورای ملی مقاومت وابسته به سازمان بدنام مجاهدین تا حدی تطهیر میشوند، تجزیه طلبان در زیر چتر فدرالیسم گوشه ها و تکه هایی از ایران را از آن خود میکنند و مافیای سپاهی-اصلاح طلبان هم قسمتی از قدرت را همچنان نگه میدارند، در این فرمول خطرناک حاکمیت ملی تفسیم ناپذیر ایران به تیکه های خرد و کوچکی چند پاره شده و در نهایت تبدیل به مدلی از یوگسلاوی یا اتیوپی شده و فلات قاره ایران برای سالیانی غرق در خون و خون ریزی خواهد شد. 

جناب آهی با فرمول بندی تشکیل کانتون در چهار گوشه ایران و سپس بخیه زدن آن تکه های کانتونی سیستم کشور فدرال را جایگزین سیستم یک ملت-یک پرچم-یک کشور میکند. 

آهی هر زمانی که مورد نقد تند و درست قرار میگیرد با استخدام پیمانکاران خصوصی-امنیتی چون فرید مدرسی و شهرام همایون(ش.ش) و حمله این افراد بدنام و منفور به خودش در فضای رسانه ای و مجازی سعی در ترمیم وجهه نداشته خود میکند زیرا نیک میداند این چهره های پلید به شدت در افکار عمومی منفور هستند و بر علیه هر کسی صحبت کنند نوعی تبلیغ مثبت در پروپاگاندای رسانه ای میشود.

شهریار آهی قلک تمام جریانات شورایی و ضد ایرانی میباشد و دقیقا نقشی که زلمای خلیلزاد در افغانستان ایفا کرد را برای ایران در نظر دارد. ارتباط با جناح چپ ویرانگر سازمان سیا، داشتن چک سفید از صاحبان قدرت در عربستان سعودی، در اختیار داشتن چند رسانه از العربیه تا ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی و استخدام لشکری از عمله عکره رسانه ای چون شاهد علوی، رمضان پور، مراد ویسی، کاملیا انتخابی فرد و علی جوانمردی از یک سو و جمع کردن اراذل و اوباشی چون حسن شریعتمداری خلق مسلمانی پان تورانیست و نوری زاده وابسته به جریانات پان عربی و اعضای احزاب یاغیان کوهستان و تروریستهای کومله از سوی دیگر دایره مانور او را گسترده میکند.

برای خنثی کردن این طرح های شوم میبایست در قبال این چهره شدیدا خطرناک محکم ایستاد و با پشتیبانی گسترده از یگانه نهاد حفظ ایران یعنی پادشاهی ایرانی در سایه رهبری اعلیحضرت رضا شاه دوم  این توطئه های شوم را در نطفه خنثی کرد.

2 Responses

  1. امیر قراگوزلو‌

    با درود بر شما حامد عزیز ، جناب آقای سپهری ایران به پهلوانان از جنس شما نیاز دارد که دلنگران مرزهای ایران هستید و قلبتان برای آن میهن و مردم می تپد! شادو تندرست پرتوان باشید ، ارادتمند امیر قره گوزاو ( قراگوزلو )

  2. احمدمصطفی لو

    شاهنامه فردوسی یا شناسنامه ما حاکی قهرمانان ملی ما میباشد.
    حامد سپهری فرزند شجاع دکترسپهری فرزند نژاده ایران ازخطه آذربایجان هم یک نیاز ملی ، نوک قلمش را بسوی تاریک‌ترین نقطه که آهی از وطن پرستی در بساطش نیست نشانه کرده است . دست مریزاد حامد عزیز . مرا در کنار خود بدان.
    احمد مصطفی لو

پاسخی بگذارید