شصت و نه سال قبل از فتنه یاغیان 57ی، ایران تجربه جنبشی ترقی خواهانه منجر به انقلاب مشروطه را در تاریخ خود ثبت کرد که حاصل همگرایی روشنفکران ملیگرا و همبستگی ملی برای احقاق حقوق بنیادین و حق حاکمیت بود. این دگرگونی عظیم زمینه ساز تغییرات اساسی در نظم حاکم و راهگشای مسیر منتهی به انقلاب سفید شاه و مردم و برانداختن رژیم ارباب و رعیتی و تعریف حقوق شهروندی گشت. مانند هر دگرگونی عمیق در جامعه گروههایی با مخالفت و مقاومت در مقابل تغییرات و برای حفظ شرایط موجود و تامین منافع خود تلاش کردند مانع تحقق آرمانهای ترقی خواهانه مشروطه گردند.
این گروههای مرتجع نه تنها با جنبش اول مشروطه مخالفت کردند که با همه دستاوردهای آن از جمله انقلاب مشروطه و عبور از سلطنت مطلقه و مشروعه با پادشاهان پهلوی فرزندان خلف مشروطه نیز دشمنی و ضدیت داشتند و دارند و برای خرابکاری از هیچ عملی ابا نکرده دست به ترور و تحریف و تخریب زدند.
انقلاب 57 نتیجه همکاری و اتحاد همه آن نیروهای مخرب، تروریست و ضد ملی شامل چپ گرایان، اسلامگرایان و نیروهای کرواتی ضد ملی با پوشش نامهای ملی از قبیل جبهه ملی، ملی مذهبی و… بود که هدفشان از میان بردن ملتی تاریخی، فرهنگی کهن و کشوری یکپارچه بود. فصل مشترک این گروهها و افراد مشروطه و دستاوردهای آن بوده و هست.
اینک نسل امروز ملت ایران بعد از چهل و سه سال بدبختی، فقر، فلاکت و آوارگی تحت حاکمیت الله و آیتهایش درک بهتری از شرایط و حقوق خود یافته، متوجه ماهیت پلید و سرشت ضد ملی نسل 57ی گردیده و راه درست را پیدا کرده و برای بازگشت به مسیر توسعه، پیشرفت و شهریگری خواستار عبور از مشروعه و بازگشت به مشروطه پادشاهی و بازگشت سلطنت پهلوی و وارث آن شاهزاده رضا پهلوی هستند.
طبعا بانیان انقلاب 57 این خواست ملت برنمیتابند و این خواست ملی را مغایر اهداف و دستاوردهای خود دیده و تمام تلاش خود را کرده و خواهند کرد تا مانع به انجام رسیدن آن و نجات ایران از این ورطه هولناک شوند. از یک سو فرقه اسلامگرای حاکم با سرشت ضد ملی خود، با سوءمدیریت و فساد و بحران سازیهای پیاپی کشور را از هر لحاظ به مرز فروپاشی رسانده است، با سرکوب خونین مخالفان، قتل و شکنجه و گروگان گیری معترضان تلاش به ادامه و استمرار استیلای خود دارد و از سوی دیگر گروهها و فرقه های چپ گرای طرد شده از سفره انقلاب که «جمهوری» را دستاوردی برزگ خود میدانند در خارج از کشور تمام تلاش خود را معطوف نجات و استمرار «جمهوری» ولی با چشمداشت به غصب کامل قدرت و نهایتا تغییر جمهوری اسلامی به یک جمهوری خلقی و فرقهای کرده اند.
با افزایش فشار معترضین و مخالفان جمهوری اسلامی در داخل ایران و شفاف شدن خواستها و با رساتر شدن فریادهای اعتراضی ملت که خواهان بازگشت به مشروطه و پادشاهی پهلوی هستند، بطور قطع برای حفظ حکومت اسلامی هم شاهد تشدید فشار و سرکوب حکومت اسلامی داخل و خارج از کشور و هم تشدید بیش از قبل فعالیتهای مخرب گروههای ۵۷ی خارج از کشور برای مقابله با خواست ملت ایران با شانتاژ، حمله، پرونده سازی و ترور شخصیتی و شخصی مشروطه خواهان خواهیم بود. بعبارت دیگر اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه که پادشاه فقید هشدار داده بودند بار دیگر برای شکست مشروطه و مشروطهخواهان شکل گرفته است.
در آخرین تحولات در عرصه سیاسی ایران، شاهد بیش فعالی فرقه تروریستی مجاهدین و تلاش آنها برای گرد هم آوردن فرقههای ضد ملی و تروریستی دیگر مانند ادغام احزاب دمکرات! کردستان و یا نفوذ در بین گروههای مشروطه خواه هستیم.
از دیگر اتفاقات قابل تامل ظهور ناگهانی هییتی بنام شورای تصمیم ملی بودیم که ظاهرا ایده آن توسط شخصی بنام عطا هودشتیان طرح و توسط اشخاصی مانند مسعود نقره کار اجرایی شده است. وجود اعضای فعال و یا سابق فرقه مجاهدین در این شورا میتواند دلیل دیگری از تلاش این فرقه برای همگرایی گروههای مخرب چپ ضد ایرانی باشد.
این شورا که ناگهان و سراسیمه پس از سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در سیزدهم خرداد که مستقیما روی به ملت ایران بعنوان اپوزیسیون اصلی ضد جمهوری اسلامی انجام پذیرفت و اشاره به ناکارآمدی سازمانها و احزاب خارج از کشور داشت، اعلام وجود نمود.
بیانیه اعلام موجودیت این شورا و سیاهه اعضا و حامیان آن خود اثبات کننده ضد ملی بودن آن است. با نگاهی به اعضا و سابقه فعالیت آنها به روشنی هدف این شورا را مشخص میکند. بررسی سابقه فقط سختگویان فعلی این شورا که مسعود نقرهکار، شهلا انتصابی و کمال جعفری یزدی اعلام شده، نشان از ضدیت آنها با مشروطه که اینک گفتمان غالب در مقابل گفتمان انقلاب ۵۷ است، میدهد.
وجود افرادی مانند رضا حسینبر، ناهید حسینی، علی جوانمردی (تجزیه طلب و تهدید به جنگ مسلحانه)، سیمین صبری (عضو حزب دمکراتیک آذربایجان – بیرلیک تجزیهطلب ترک و معتقد به کثیرالمله بودن ایران)، کریم عبدیان (تجزیه طلب عرب-عضو حزب تضامن اهواز)، هنگامه عباسی (کمونیست)، مهتاب قربانی (کمونیست)، بیژن قبادی (کومله) شکی در هدف این شورا در ضدیت با حاکمیت ملی و یکپارچگی کشور باقی نمیگذارد.
برای خنثی کردن این فعالیتها علاوه بر افشای ماهیت اعضا و عملکرد آنها باید تلاش بیشتری در گسترش گفتمان مشروطه و پادشاهی بعنوان گفتمان یگانه چاره ساز برای ایران هم برای غلبه بر جمهوری اسلامی و متحدین مرتجع سرخش، هم در دوران گذار بعد از جمهوری اسلامی و هم برای بازسازی ویرانهای که اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه از ایران باقی گذاشته انجام دهیم.
پاسخی بگذارید