ضرورت نهادسازی در جنبش بازپس‌گیری ملی ایران – حامد سپهری

ارسال شده در: مقالات | 0

جنبش بازپس‌گیری ملی ایران، که هدف آن بازگرداندن حاکمیت به مردم ایران و احیای نظم مبتنی بر منافع ملی، عقلانیت، و کرامت انسانی است، نیازمند ساختاری فراتر از شور و هیجان سیاسی است. در قلب این ساختار، “نهادسازی” نه‌تنها یک ضرورت تاکتیکی، بلکه یک اصل راهبردی برای موفقیت پایدار و نظام‌مند جنبش است.

۱. انباشت تاریخی ملی‌گرایی و لیبرالیسم در جامعه ایرانی

با وجود چهار دهه حاکمیت ایدئولوژیک اسلام‌گرایان و سیطره تبلیغاتی چپ‌ها بر فضای روشنفکری، جامعه ایران هرگز از ریشه‌های ملی‌گرایانه و گرایش‌های لیبرال‌دموکراتیک خود جدا نشده است. لایه‌ای از جامعه که به اندیشه‌های مدرن، سکولار، ملی، و لیبرال گرایش دارد، به شکلی گسترده اما پراکنده در شهرها، دانشگاه‌ها، اصناف، و طبقه متوسط وجود دارد. این گرایش عموماً به طیف راست میانه تعلق دارد؛ طیفی که به دلیل محرومیت تاریخی از رسانه و فضای عمومی، از امکان نهادسازی و سازماندهی منسجم بازمانده است.

۲. چپ‌زدگی، روحانیت، و سرکوب نهادهای ملی‌گرای راست‌گرا

در دهه‌های گذشته، جریان‌های چپ‌گرا و عوام‌گرایانه با بهره‌گیری از شعارهای پوپولیستی و دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، فضای اجتماعی را به‌گونه‌ای آلودند که راست ملی‌گرای لیبرال به‌عنوان یک نیروی متهم به استبداد یا نخبگرا معرفی شد. این در حالی است که بازار سنتی و روحانیت نیز به‌صورت سنتی نماینده جناحی محافظه‌کار اما ضد مدرن بودند که مانع شکوفایی نهادهای مدرن ملی‌گرایانه شدند.

۳. الهام از مدل پادشاهی مدرن پهلوی

تجربه تاریخی پادشاهی پهلوی، که بر پایه دولت‌مداری مدرن، بوروکراسی توسعه‌گرا، و نهادسازی ملی استوار بود، می‌تواند امروز نیز به‌عنوان الگوی موفق مورد توجه قرار گیرد. مدل پهلوی، علی‌رغم تمام نقدهای تاریخی، به شکل موثری توانست دولت، ارتش، آموزش، دانشگاه، و برنامه‌ریزی اقتصادی را نهادینه کند. همین الگو، اگر با اصول لیبرالیسم و مردم‌سالاری تلفیق شود، می‌تواند پایه‌ای برای نهادهای آینده‌ساز جنبش ملی باشد.

۴. از اتمیزه شدن به سازماندهی شبکه‌ای

جنبش بازپس‌گیری ملی، تنها با وجود تعداد زیادی از افراد دغدغه‌مند به نتیجه نخواهد رسید. لازمه پیروزی، ایجاد نهادهای کوچک محلی، صنفی، رسانه‌ای، آموزشی و فکری است که در عین استقلال، دارای هماهنگی با یکدیگر و با ساختار مرکزی حرکت ملی باشند. این شبکه‌سازی نهادینه، با رعایت اصل “غیرمتمرکز اما هماهنگ”، امکان بقاء و توسعه جنبش را در برابر سرکوب و بحران‌های احتمالی افزایش می‌دهد.

۵. ضرورت نهادهای فکری، سیاسی، و مدنی

    • نهادهای فکری: برای تبیین گفتمان ملی‌گرایی مدرن، نیاز به اتاق‌های فکر، انجمن‌های پژوهشی، و تولید محتوای فکری/فرهنگی در سطح حرفه‌ای داریم.

    • نهادهای سیاسی: ایجاد هسته‌های سیاسی فراگیر با محوریت قانون‌گرایی، سکولاریسم، و پادشاهی مشروطه.

    • نهادهای مدنی: از اتحادیه‌های صنفی تا نهادهای حقوق بشر و نهادهای دانشجویی، همه باید بخشی از این معماری باشند.

۶. پیوند افقی نهادها برای تحقق وحدت ملی

مهم‌ترین مزیت نهادسازی، ایجاد انسجام و وحدت درون‌جنبشی است. نهادها می‌توانند نمایندگی واقعی نیروهای اجتماعی را برعهده بگیرند و از بی‌اعتمادی مزمن بین نیروهای اپوزیسیون جلوگیری کنند. جنبش بدون نهاد، محکوم به پراکندگی، رادیکالیسم کور، یا نفوذپذیری است.

جنبش بازپس‌گیری ملی ایران، اگر بخواهد به ثبات سیاسی، مشارکت مردمی، و توسعه پایدار دست یابد، ناگزیر باید از فاز فردگرایی هیجانی عبور کرده و به سازمان‌یافتگی نهادی برسد. تنها از مسیر نهادسازی هدفمند، هماهنگ با گفتمان ملی‌گرایی لیبرال و با الهام از میراث مدرنیزاسیون پهلوی است که می‌توان به ساختن ایران آزاد، مقتدر، و توسعه‌یافته امیدوار بود.

حامد سپهری
حامد سپهری

فعال سیاسی مشروطه‌خواه

پاسخی بگذارید