ناسیونالیسم تدافعی در ایران: مسیری بهسوی آزادی، آبادانی و احیای هویت ملیایران، بهعنوان یکی از کهنترین تمدنهای جهان، همواره در برابر چالشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایستادگی کرده است. ملت ایران در طول تاریخ نهتنها هویت خود را حفظ کرده، بلکه با بهرهگیری از فرهنگ، ادبیات و خردگرایی، از افراطگرایی و خشونت فاصله گرفته است. امروزه، با توجه به تحولات جهانی و داخلی، ناسیونالیسم تدافعی ایرانی میتواند مسیر احیای هویت ملی، بازسازی فرهنگی و ساختن ایرانی آزاد و آباد را هموار کند.
۱. ناسیونالیسم ایرانی: تدافعی، نه تهاجمی
ناسیونالیسم ایرانی برخلاف بسیاری از جنبشهای ملیگرایانه تاریخی، ماهیتی تدافعی دارد. این ناسیونالیسم هرگز بهدنبال سلطه بر دیگران یا سرکوب تفاوتها نبوده، بلکه پاسخی به تهدیدهای داخلی و خارجی برای حفظ استقلال و هویت ملی است. بنابراین، ناسیونالیسم ایرانی بیشتر به مفهوم “میهنپرستی” در غرب شباهت دارد که بر حفظ ارزشها و مقاومت در برابر تحمیلهای فرهنگی و ایدئولوژیک تأکید میکند.
۲. ریشههای فرهنگی و تاریخی ناسیونالیسم ایرانی
ایران با ادبیات غنی، فلسفه عمیق و سنتهای دیرین خود، همواره از گرایش به افراطگرایی فاصله گرفته است. آثار فردوسی، خیام، سعدی، حافظ و مولانا نشان میدهد که ایرانیان همواره با تساهل فرهنگی، خردگرایی و انسانگرایی به جهان نگریستهاند. شاهنامه، بهعنوان یکی از مهمترین متون هویتساز ملی، برتری نژادی را ترویج نمیکند، بلکه اخلاق، شجاعت و عدالت را بهعنوان پایههای ناسیونالیسم معرفی میکند. همچنین تاریخ نشان داده است که دورانهای طلایی ایران، مانند عصر هخامنشیان و ساسانیان، بر پایه چند فرهنگی و مشارکت اقوام مختلف در ساختاری واحد شکل گرفتهاند. در دوره مدرن نیز اندیشمندانی همچون احمد کسروی، علیاکبر دهخدا و شجاعالدین شفا بر اهمیت بازگشت به ریشههای فرهنگی و فکری ایرانی تأکید کردهاند.
۳. پاسخ به قومگرایان و افسانه فاشیسم فارسی
در سالهای اخیر، برخی جریانهای قومگرایانه تلاش کردهاند ناسیونالیسم ایرانی را با فاشیسم فارسی مرتبط کنند. این ادعاها نهتنها از نظر تاریخی بیاساساند، بلکه واقعیات اجتماعی ایران را نادیده میگیرند. ایران کشوری چندقومیتی است که هویت ملی آن بر اساس اشتراکات فرهنگی و تاریخی شکل گرفته، نه سلطه یک قوم بر دیگران. طی ۴۶ سال گذشته، ملت ایران، فارغ از قومیت، تحت ستم نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته و تحقیر شده است. اکنون، این ملت در پی بازپسگیری عزت و سربلندی خود است. ازاینرو، ناسیونالیسم ایرانی تهدیدی برای اقوام مختلف نیست، بلکه وسیلهای برای وحدت و رهایی از تحقیر تاریخی است.
۴. عبور از خرافات و تحمیلهای ایدئولوژیک
یکی از مسائلی که ایران را در سدههای اخیر تحت تأثیر قرار داده، تحمیل ایدئولوژیهای بیگانه، از جمله قرائتهای خرافی از دین، بر فرهنگ ایرانی است. ایرانیان همواره دین را با فرهنگ خود سازگار کردهاند، اما هنگامی که دین به ابزاری برای سلطه و سرکوب تبدیل شود، موجب عقبماندگی جامعه خواهد شد. هدف ناسیونالیسم تدافعی ایرانی، نابودی باورهای دینی نیست، بلکه پایان دادن به تحمیلهای ایدئولوژیک و بازگرداندن دین به حوزه شخصی است.
۵. لزوم استقلال و قدرت برای احیای هویت ملی
برای آنکه ایران بتواند خلاقیت و توانمندیهای خود را حفظ کند، نخست باید کشوری آزاد و آباد باشد و از نظر نظامی و اقتصادی به سطحی از قدرت برسد که در برابر هر تهدید داخلی و خارجی مقاومت کند. تنها زمانی که امنیت و استقلال ملی تضمین شود، کشور میتواند بدون تعصب و خشم به بازشناسی هویت ملی و احیای فرهنگی خود بپردازد. در چنین شرایطی، ایران میتواند در تعامل با جهان به تعادل و صلح برسد.
۶. بازگشت به نمادها و نهادهای ملی
برای دستیابی به این اهداف، ایران نیازمند بازگشت به نمادها و نهادهای ملی تاریخی خود است تا با تکیه بر آنها، اتحاد نیروهای مختلف اجتماعی را برای نجات کشور فراهم کند. در این میان، نهاد پادشاهی ایران، با توجه به ریشههای تاریخی خود، بهترین و مناسبترین نهاد برای ایجاد همبستگی و حرکت بهسوی انقلاب، تغییر رژیم و ساختن ایرانی آباد و شایسته ملت ایران است. نهاد پادشاهی، نهتنها بهعنوان یک سنت کهن، بلکه بهعنوان یک نیروی وحدتبخش، میتواند ایران را به مسیر پیشرفت و آبادانی بازگرداند.
۷. ساختار ملی جدید: پیوند سنت و مدرنیته
برای ایجاد ایرانی مدرن و قدرتمند، باید سیستمی مبتنی بر عدالت، آزادی و توسعه اقتصادی و اجتماعی ایجاد شود که هم از ریشههای فرهنگی و تمدنی ایران الهام بگیرد و هم از تجارب موفق جهانی بهرهمند شود. این ساختار جدید باید:
نظام حقوقی پایدار و عادلانه بر پایه آزادیهای فردی و حقوق مدنی ایجاد کند.
آموزش و رسانه ملی را اصلاح کرده و هویت ایرانی را بدون تحمیل ایدئولوژیهای بیگانه تقویت کند.
اقتصاد و فناوری را رشد دهد بهگونهای که ایران در دادوستد جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد. اقتصاد ایران باید در یک رابطه ارگانیک و پویا، بهطور مداوم آسیبشناسی شده و ضعفهای آن برطرف شود تا رشد و ترقی مداوم را تضمین کند. این امر مستلزم تمرکز بر نوآوری، استفاده از فناوریهای مدرن و ایجاد زیرساختهای اقتصادی پایدار است.
۸. تعامل جهانی: استقلال بدون انزوا
ایران باید از دشمنیهای غیر ضروری اجتناب کرده و درعینحال وابستگی و استعمار نوین را رد کند. تعامل جهانی آن باید بر اساس احترام متقابل، آگاهی از منافع ملی و بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی باشد. تاریخ نشان داده که هرگاه ایران از موضع قدرت و استقلال با جهان تعامل داشته، توانسته فرهنگ و تمدن خود را معرفی و گسترش دهد.
ناسیونالیسم تدافعی ایرانی، برخلاف ملیگرایی افراطی، نهبهدنبال سلطه است و نه تخریب، بلکه هدف آن احیای استقلال، آبادانی و هویت ملی است. این مسیر، هرچند دشوار، اما راهی است که تاریخ ثابت کرده ایرانیان توانایی پیمودن آن را دارند. اگر ایران از تحمیلهای ایدئولوژیک و وابستگیهای استعماری رهایی یابد، نهتنها به آزادی و پیشرفت خواهد رسید، بلکه الگویی برای سایر ملتها خواهد شد.
پاسخی بگذارید