دفاع از میهن تحت هر شرایطی از اصول اولیه در اخلاق سیاسی-اجتماعی در چارچوب گفتمان ملی و میهنپرستی است. ایران ما بدون رشادت و جانثاری جاویدنامان بیشماری که در راه پاسداری از میهن از منافع شخصی گذشتند و جان در راه وطن سپردند تا امروز ماندگار نمیماند.
در تاریخ به دو راهیهای (دیلما) متعددی بر میخوریم که با پایبندی به اصول اخلاقی اما تحلیل غلط و انتخاب اشتباه نتایج اسفباری را بوجود آورده است. پاسداری از کشور و تمامیت ارضی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و فضیلتی که برای هر فرد سبب سربلندی است حتی با بهترین خواستهای قلبی میتواند تبدیل به بلا و شر شود. اشتباه در تشخیص دشمن و متجاوز و یا انتخاب همپیمان اشتباه به راحتی میتواند دفاع از میهن را به حمایت از شر بزرگتری بدل کند که نهایتا بلای جان ملک و ملت شود.
نازیها در آلمان، فاشیستها در ایتالیا و قاجار در ایران نمونههایی بارز از این دیلما های اخلاقی هستند که میهن پرستان در دفاع از میهن بی آنکه خواسته باشند از حکومت شر و ضد ملی هم دفاع کردند و نتیجتا حتی پس از شکست، بار مسئولیت و جنایات این حکومتهای ضد ملی را تا سالها و یا تا ابد بر دوش کشیدند. پس از شکست آلمان نازی در جنگ دوم جهانی، آلمان مجبور به پرداخت هزینه بازسازی کشورهایی شد که در جنگ آسیب دیده بودند. کنفرانس پوتسدام سرنوشت آلمانها را حتی برای مخالفان نازیسم و نسلهای بعد از جنگ تعیین و بدهکار کرد.
خامنهای و رژیمش با چهار دهه حمایت از گروههای تروریستی و دامن زدن به جنگهای نیابتی در منطقه، ایران عزیزمان را به آستانه جنگی مستقیم کشاندهاند. حمله موشکی امشب رژیم جمهوری اسلامی به اسرائیل، بهصراحت اعلام جنگ علیه آن کشور و در حقیقت، اعلام جنگ علیه ملت ایران بود. رضاشاه دوم – پیام مورخ ۱۰ مهرماه ۲۵۸۳
بلاهت قجری و حماقت سلطان قاجار همان بلایی بر سر ایران آورد که هیتلر بر آلمان تحمیل کرد. ایران پس از شکست از روسیه در دو قرارداد ننگین هزینه گزافی متحمل شد که تا ابد بر گرده ملت ایران سنگینی خواهد کرد.
امروز هم جمهوری اسلامی ملت ایران را بر سر دوراهی اخلاقی قرار داده است. حکومتی که علیرغم میل ملت نماینده ایران است با سیاستهای ضد ملی و مخرب منطقه را به آشوب کشانده و همه کشورهایی که میتوانستند متحدین و شرکای سودمندی در راستای منافع ملی متقابل باشند را تبدیل به دشمن کرده است. سیاستهای ارتجاعی و رفتارهای ضد تمدنی جمهوری اسلامی باعث شده که ایران در آستانه جنگی مخرب و نالازم با اسرائیل قرار بگیرد. به عنوان یک میهن پرست و پیرو رضاشاه دوم با هر نوع حمله نظامی به میهنم مخالفم، برای من تمامیت ارضی و حاکمیت ملی مقدس هستند و آسیب خوردن هیچکدام از این اصول برایم تحمل پذیر نیست و حالا رفتار فرقه جمهوری ۵۷ من و بسیاری مانند من را در یک دوراهی تکراری تاریخی قرار داده است. آیا پایبندی به اصول ملی-میهنی و مقابله با متجاوز حمایت از شر بزرگتر نمیشود؟ آیا این حکومت شرور دشمن اصلی ما نیست؟
در نبود سازمانها و گروههای سیاسی که بتوانند راه حلی برای برون رفت از این بحرانها بر اساس توصیههای رضاشاه دوم ارايه دهند، هر کسی بر اساس توان سیاسی و اطلاعات خود تفسیری بر سخنان پادشاه دارد. همزمان گروههای سیاسی وجود دارند که دشمنی با اسرائیل را پشت شعارهای ملیگرایانه پنهان میکنند و راه چاه به جای چاره راه ارائه میکنند. اما در این شرایط راه حل ما چیست. فارغ از شعار و عوام فریبی قدرت و نفوذ و تاثیر من و مانند من در تعیین شرایط و سرنوشت چه حد و در کجاست؟
جمهوری اسلامی همانقدر که دشمن اسرائیل است با ایران عداوت و ضدیت دارد. اسرائیل بر اساس منافع ملی خود باید از شر جمهوری اسلامی رها شود و در این راه به احساسات من، منافع ملی کشورم و یا سرمایههای ملی و زیرساختهای ایران اهمیتی نخواهد داد.
همانطور که پیش از این گفتهام: این جنگ ایران نیست؛ جنگ خامنهای است. آنکه لباس سربازی به تن دارد، سلاحش برای دفاع از ایران و ایرانی در برابر دشمن است. مردم ایران دستکم از دی۹۶ به این سو، با صدای بلند و رسا در خیابانها فریاد زدهاند که دشمنشان جمهوری اسلامی است نه آمریکا و اسرائیل. در کنار ملت ایران و روبروی دشمن اشغالگر، رژیم ستمگر، نامشروع و غیرقانونی جمهوری اسلامی بایستید. رضاشاه دوم – پیام مورخ ۱۴ امرداد ۲۵۸۳
در راه نجات میهن کمترین تاثیر و مضرترین و مخربترین کنش دشمنی با اسرائیل است، نه به این دلیل که «دشمنِ دشمن من دوست من است» بلکه شر بزرگتر «جمهوری اسلامی» است. ملک و ملت با فرقه جمهوری ۵۷ در جنگ است، هر آنچه اسکندر و مغول و ترک و ازبک و ترک و عرب طی قرنها با ایران کردند را جمهوری اسلامی در ۴۵ سال بر سر ما آورده. کلیه زیرساختهای مملکت مستهلک، محیط زیست نابود، توسعه اقتصادی-سیاسی-اجتماعی نه تنها متوقف شده که به قهقرا رفته است. فرار مغزها و نیروی کار ماهر در مقابل واردات مهاجران عمدتا بی سواد، متحجر و افراطی آینده مدیریت و هدایت کشور را کاملا از بین برده است و ساختار اجتماعی و فرهنگی را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. فساد سیستماتیک و رانت حکومتی تولید و صنعت را کاملا ورشکسته کرده است.
از همه این موارد مهمتر جان شهروندانی است که برای حکومت هیچ ارزشی ندارد. در چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی بیش از هر دشمن بیگانهای مستقیم و غیر مستقیم از ایرانیان به قتل رسانده، تجاوز کرده و یا به اسارت درآورده است. برای سرکوب مخالفان خود هیچ حد و مرز اخلاقی نمیشناسد، رفتارها مسئولان فرقه جمهوری ۵۷ حتی با جنایتهای حکومت صدام در طول جنگ هشت ساله قابل قیاس نیست.
احتیاج به کنکاش تاریخی نیست، هنوز آثار خون کیان پیرفلک، نیکا شاکرمی، یلدا، ندا، پویا و… از خاطره خیابانها و نیزارها این سرزمین پاک نشده. شیر و خورشید دست شکسته سردار سر به دار مجیدرضا رهنورد هنوز زیر خروارها خاک از بین نرفته است. جمهوری تبهکار اسلامی که محصول تفکر نسلی خائن و ضد ملی است و با همت و تلاش فرقههای ۵۷ی استمرار یافته بزرگترین دشمن ایران و شر مطلق است.
بر فرض محال جمهوری اسلامی مقابل اسرائیل موفقیت پیدا کند و ما هم در قامت میهنپرست مقابل متجاوز بایستیم! آیا تصور میکنید که ماجراجویی حکومت ارتجاعی فرقه ۵۷ی خاتمه پیدا میکند؟ آیا گمان میکنید که این حکومت فقط با موجودیت اسرائیل مشکل دارد؟ خیر، این حکومت زاییده تفکر و فرقههایی است که تا نابودی کامل ایران راحت نخواهد شد.
مخالفان حکومت مسلط بر ایران قدرتی در تعیین سیاستهای اسرائیل و یا دیگر کشورهای در قبال ایران ندارند و تنها نقطه اثر ما میان خود ما ایرانیان مخالف حکومت است که میتواند در قالب یک ملت متحد به رهبری رضا شاه دوم قدرت تعیین کننده داشته باشد. ایرانشهریار با سفر به اسرائیل و مذاکره با سیاستمداران و صاحب منصبان کشورهای مختلف توانسته است مرز مشخصی بین حکومت و ملت ایران ترسیم نماید. این تفکیک تا حد زیادی سرمایههای ملی را در مقابل دشمنان حکومت فعلی و شرکای بالقوه آینده ایرانی آزاد با حکومت ملی حفاظت خواهد کرد، اما این اقدامات بدون حضور فعال ملت کافی نخواهد بود.
راهحل نیز امروز از هر زمانی روشنتر است: پایان دادن به جمهوری اسلامی و بنیان نهادن یک دولت ملی، سکولار و دموکراتیک در ایران. رضاشاه دوم – پیام مورخ ۲۶ فروردین ماه ۲۵۸۳
راه حل برون رفت از این دیلما و اجتناب از هزینههای بلند مدت، برانداختن شر بزرگ توسط ما ملت ایران است. در این راه تنها نقش موثری که من و امثال من و هر فرد وطنپرستی میتواند در این شرایط بحرانی برای میهن ایفا کند تشویق جامعه به حضور فعال و در دست گرفتن تعیین سرنوشت مملکت است. به جای قرار گرفتن مقابل همدیگر و اتهام خیانت و همراهی با متجاوز خیالی و دشمن اشتباهی باید کنار هم برای تحریک و تحرک بیشتر جنبش ملی با هدف برانداختن حکومت فرقه جمهوری ۵۷ و احیای حکومت ملی و نظام پادشاهی تلاش کنیم.
حتی اگر به امید آزادی توسط و یا کمک کشورهای دیگر دارید باید بدانید که تنها زمانی حمله به جمهوری اسلامی به نفع ایران خواهد بود که ما فعالانه در عرصه مبارزه حاضر شویم و همانطور که رضاشاه دوم بارها تاکید کردند بجای جنگ از همکاری و مشارکت کشورهای دیگر از جمله اسرائیل نهایت استفاده را ببریم.
بخاطر داشته باشیم که صدام در عراق با حمله نیروهای ائتلاف سقوط نکرد بلکه انفعال ملت چند پاره عراق باعث سقوط عراق شد. این نیروهای ائتلاف بودند که تصمیم گرفتند چه حکومتی بر عراق حاکم شود. همین سرنوشت برای افغانستان رقم خورد. ما گفتمان جایگزین حکومت فرقه جمهوری ۵۷ را داریم و اگر میخواهیم خود تصمیم بگیریم که چه حکومتی بر ایران حاکم شده و بدهکاری به دیگران نداشته باشیم باید برای تغییر پیشقدم شویم و در این راه از کمک متحدین ایران فردا نهایت استفاده را ببریم.
يا ما جمهوری اسلامی را نابود میکنیم و ایران را آزاد میکنیم یا دیگران برای نابودی دشمن خود لازم باشد ایران و ملت منفعل را هم فدا خواهند کرد.
فعال سیاسی، مشروطه خواه، فعالیت سیاسی خود را در نوجوانی با عضویت در انجمن پادشاهی خواه در گوتبرگ سوئد در اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز کرد. با بازگشت به ایران بصورت مستعار نویسنده وبلاگهای مختلفی در زمینه سیاسی و اجتماعی بود و در خفقان حاکم بر ایران با هویت مخفی فعالیت خود را ادامه داد. وی با خروج مجدد از ایران هماکنون ساکن کشور هلند است و با هویت حقیقی برای گسترش گفتمان مشروطه پادشاهی فعال میکند.
پاسخی بگذارید