از رفراندوم استقرار نظام جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ تا انتخابات ریاست جمهوری پیشرو بیش از ۴۰ بار انتخابات برگزار شده است.(*۱) اما چرا حکومتی که بر اساس شرع و تفکر اسلامی بنا شده و در قانون اساسی آن فرد نه به عنوان یک شهروند دارای حق که بعنوان احدی از امت اسلامی تعریف شده و حق حاکمیت متعلق به الله و آنگاه از او به ولی فقیه در غیاب ولیعصر مسلمین تفویض شده است در برگزاری انتخابات اصرار دارد؟(*۲)
پاسخ به این سوال در کنار زدن روایتهای جعلی ساخته شده توسط حکومت و گروههایی که در استمرار آن فعال هستند راهگشاست و هم در اتخاذ راهبرد مناسب برای برانداختن نظام فرقهای اهمیت بسیاری دارد. برای این مهم ابتدا باید تعریف و درک درستی از انتخاب، انتخابات و فلسفه سیاسی آن داشت تا بر اساس این مفاهیم داوری دقیقی از انتخابات در جمهوری اسلامی پیدا کرد.
انتخاب یعنی برگزیدن یا گزینش از بین چند گزینه، در سیاست، انتخاب به فرایند گزینش افراد یا تصمیمگیری در مورد مسائل سیاسی از طریق رایگیری و شرکت در انتخابات اشاره دارد. این فرایند یکی از اصلیترین ارکان دموکراسی و حکمرانی مردمسالار است.(*۳)
بر اساس این تعریف از انتخابات برگرفته از کتابهای علوم سیاسی و دانشنامههای معتبر فرایند انتخابات در بستر یک حکومت دموکراتیک معنا پیدا میکند. به بیان دیگر در حکومتی که شهروند و حقوق شهروندی مفهومی ندارد انتخاب کردن و داشتن حق انتخاب نیز بیمعنا خواهد بود. در اینگونه حکومتها دموکراسی به صندوق رای خلاصه و تمام میشود.
دموکراسی مقصد نیست بلکه فرایندی است که باید در بستری مناسب نهادینه شده، رشد کرده، به روز شده و بهبود پیدا کند. این بستر باید با قوانین شفاف، مدنی و زمینی پاسداری شده و سازوکارهای کارآمدی برای ترمیم و نظارت بر آن تصویب و با تایید جامعه برای جلوگیری از فساد و انحراف آن بکار گرفته شود. نقض هر کدام از این موارد مستقیما بر فرایند دموکراسی موثر است و آن را از ماهیت واقعیش دور میکند.
با بیشترین ارفاغ هم نمیتوان هیچکدام از این ۴۰ انتخابات برگزار شده در دوران جمهوری بربرهای ۵۷ی را انتخاب و یا دموکراتیک نامید. در بهترین حالت میتوان آنها را به بیعت گرفتن از موالی برای قبول کارگزاران و سیاستهای ولی فقیه نگاه و بررسی کرد. تکرار بیحد و حساب روایت سازیها، جعل مفاهیم و وقایع از سوی فرقهها و افرادی با تفکرات ضد ایرانی و واپسگرایانه در صد سال گذشته و در ضدیت و دشمنی با حکومت ملی شاهنشاهی پهلوی که برآمده از خواست ملت ایران برای پیشرفت و تجدد بود، موجب شد تا افراد زیادی در دام این تفکرات افتاده و بعضا با نیت خوب منشا ویرانی و تباهی و یا همراهی با ارتجاع گردند.
با ظهور جریانی تحت عنوان اصلاحطلب از درون حکومت با وعده اصلاح قانون مطبوعات و انتخابات خصوصا لغو نظارت استصوابی، جمهوری اسلامی توانست با ساخت اپوزیسیونی دست ساز کنترل مخالفانی که از نسل پس از انقلاب بودند را بدست گیرد. هدایت مخالفان و حفظ این جریانات در چارچوب جنبشهای اصلاحی و جلوگیری از اعتراضات براندازانه سیاست راهبردی حکومت اسلامی برای بقا و تضمین استمرار جمهوری در ایران بود که برای حداقل سه دهه کارایی داشت.
پنجره اورتون گفتمان جعلی اصلاحات با انتخاب مجدد روحانی بطور کامل بسته شد و این جریان با ورشکستگی اجتماعی از بازیهای سیاسی تا حدود زیادی کنار گذاشته شد اما حذف ابراهیم رئیسی که به قصاب تهران هم نامیده میشود بعد از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ حکومت را در شرایطی بحرانی وادار کرد تا مجددا با پیش کشیدن این جریان ورشکسته شکاف بین حکومت و ملت را به میان جامعه کشانده و تبدیل به اختلاف و تفرقه میان افراد نماید. در این راه همه گوبلز ها و تمامی بازوهای پروپاگاندای خود را بکار انداخت و با تکرار مکرر دروغ و جعلیات تلاش میکند تا جمعیت بیشتری را پای صندوقهای رای بکشاند.
هیچ حکومتی بدون سرمایه اجتماعی برای مدت طولانی بر قدرت نمیماند، حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد در صحنه بینالملل نیز جدی گرفته نشده و برای پیشبرد سیاستهای خود هزینه بیشتری متحمل خواهد شد. در پس سرکوب خونین اعتراضات چند سال اخیر خصوصا از دیماه ۹۵ که به وضوح تغییر گفتمان غالب بر جامعه از اصلاحات به عبور از کلیت حکومت را نمایان کرد، جمهوری اسلامی با بحران جدی عدم مشروعیت روبرو شده است. با ورشکستگی اپوزیسیون دست ساز حکومت کنترل مخالفان و سرکوب آنان دشوارتر و رفته رفته غیر ممکن خواهد شد. فشارهای بینالمللی بخاطر حمایت جمهوری اسلامی از فرقههای تروریستی در جهان و عدم توازن در روابط بین کشورها و میل بیش از حد به شرق حکومت را بیش از پیش منزوی کرده است. فساد سیستماتیک و بی کفایتی مسئولین، عدم فهم درست از دیوان سالاری و کشورداری جمهوری اسلامی را به سرحد سقوط کشانده است. نابودی زیرساختها و محیط زیست امید به هرگونه توسعه و یا بهبود اقتصادی و سیاسی را بطور کل منتفی کرده است.
در این شرایط است که جمهوری اسلامی درخواست همکاری و کمک به همه گروههایی که در برآمدنش نقش داشتند و برای برههای بخاطر جنگ قدرت طرد شده بودند دراز کرده است و جواب مثبت گرفته است. همه فرقههای ۵۷ی دوباره در حال همگرایی برای نجات جمهوری، غنیمت و دستاورد وحشتیترین و واپسگرایانهترین انقلاب تاریخ بشریت هستند.
دسته دسته افرادی که در خیزش مهسا با شعار زن زندگی آزادی خود را مخالف حکومت نشان داده و تلاش کردند تا با رخته میان بدنه براندازان اعتراضات را خاموش کنند و متاسفانه موفق هم شدند، حالا با کلیشههای تکراری به خیل رای دهندگان اضافه میشوند.
«من تا دیروز مردد بودم اما حالا برای روزنه امید تصمیم گرفتم به پزشکیان رای دهم. من نمیخواستم شرکت کنم اما اگر رای ندهیم چه کار کنیم؟ من قصد مشارکت نداشتم اما اگر رای ندهیم جلیلی همه را خواهد کشت. این حکومت را نمیشود برانداخت پس حداقل با رای در سرنوشت خودم مشارکت کنم. براندازی پر هزینه و خونین است و انتخابات و صندوق رای هزینه ندارد. از خارج دموکراسی نمیتوان وارد کرد و جز کشتن جوانان نتیجه ندارد، راه دموکراسی از انتخاب پزشکیان میگذرد.»
از این دست استدلالهای بیبنیان در این چند روز بسیار شنیدهایم. سه هدف عمده در تکرار برای جا انداختن این جعلیات پیگیری میشود:
ایجاد جو سرخوردگی و القای شکست انقلاب ملی. ارائه راه حلی که فارغ از نتیجه تنها به مشروعیت نظام اسلامی و بزک یک حکومت دیکتاتوری دینی در قالب یک حکومت دموکراتیک منجر میشود و نهایتا ایجاد اختلاف و تفرقه بین مردم به جای شکاف بین ملت و حکومت ضد ملی.
در حقیقت حکومت با این حرکت هم به دنبال راه حلی کوتاه مدت برای عبور از بحران عدم مشروعیت است و هم در بلند مدت خلا اپوزیسیون مصنوعی برای کنترل مخالفان خود را با ایجاد اختلاف میان ملت پر میکند.
اما آنچه برای مخالفان واقعی حکومت و براندازان حقیقی جمهوری ۵۷ اهمیت دارد دریافت این حقیقت است که جمهوری اسلامی برخلاف وعدههای انتخاباتی منتخبین خودش محکوم به فروپاشی است. این حکومت توان اداره کشور، نجات اقتصاد ورشکسته، کاهش بحران و تنش بین المللی و توسعه پایدار را نداشته و ماهیت وفق ناپذیرش با تجدد، حقوق شهروندی و ارزشهای ملی امکان آشتی ملی و ساخت سرمایه اجتماعی لازم را نیز ندارد. نیروهای برانداز با تمرکز بر حفظ انسجام در بدنه جنبش باید تلاش بیشتری در ساخت شبکههای کارآمد ارتباطی و سازمانی انجام دهند.
فارغ از میزان مشارکت و یا فرد منصوب شده برای پست ریاست جمهوری آینده، ناتوانی حکومت و دولت در برآوردن مطالبات مردم خیلی زود زمینه ساز سرخوردگی بیشتر شده و موج بزرگی از ریزش در میان طرفداران حکومت و حتی قشر خاکستری منفعل را سبب خواهد شد. استمرار و پایبندی به اصول میان جبهه پادشاهی خواه که برخلاف برانداز نمایان «زن، زندگی، آزادی» بر پیمان خود با ایران وفادار ماندهاند و هیچ زمان با فرقه ۵۷ همراهی نکردند و داشتن رهبری با حقانیت اجتماعی بیبدیل بستر مناسبی برای جذب حداکثری نیرو را فراهم میکند. ما برای کاهش هزینه انقلاب نیاز به جذب بیشترین نیرو برای جبهه انقلابی داریم اما در عین حال باید از وقایع دو سال گذشته درس گرفته و جلوی نفوذ افراد مخرب را نیز سد کنیم.
ما نیاز به گسترش سرمایه اجتماعی، جذب و بسیج نیروی فعال برای انقلاب ملی داریم این به معنی جذب افرادی که سالهاست ابزار شر هستند نمیشود. افرادی چون نرگس محمدی، مصطفی تاجزاده یا معصومه قمیکلا یا دیگرانی که سالها در راستای ارزشهای گفتمانی متضاد با گفتمان ملی تلاش کردند سم مهلکی در پیکر جنبش ملی خواهند بود. این افراد در فردای ایران آزاد و در دادگاه عادلانه مطابق مسئولیتهای خود باید پاسخگوی ملت ایران باشند اما امروز هدف ما باید برای جذب سرمایه اجتماعی این افراد باشد نه خود آنها.
همانطور که ایرانشهریار در پیام اخیر خود در خصوص سیرک انتخابات جمهوری اسلامی اشاره کردهاند: «هر رایی که در صندوق این رژیم اهریمنی ریخته شود، فقط و فقط به عمر آن اضافه میکند.» جمهوری اسلامی نهایتا باید به دستان ما نابود شود و در این راه عدم مشارکت در جنایات حکومت قدمی رو به جلو برای براندازی خواهد بود.
پاینده ایران
جاوید شاه.
منابع:
*۱: ۸۵۰ میلیون برگه رای در چهل سال برگزاری انتخابات – ایسنا)
*۲: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
اصل دوم: جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
اصل چهارم: کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد.
اصل پنجم: در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است كه طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.
by David B. Magleby; Paul C. Light; Christine L. Nemacheck
*۴: Encyclopaedia Britannica: مدخل مربوط به “Election” در این دانشنامه توضیحات جامعی درباره تاریخچه، انواع و اهمیت انتخابات ارائه میدهد.
پاسخی بگذارید