انفعال عمومی در ایران: تحلیلی روان‌شناختی با نگاهی به پاتوکراسی و ناخودآگاه جمعی – هیلدا پارسا

ارسال شده در: مقالات | 0

جامعه ایران، با وجود نارضایتی گسترده از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در برابر حکومتی که می‌توان آن را با مفهوم «پاتوکراسی» آندری لوباچفسکی تحلیل کرد، گرفتار انفعال عمومی شده است. پاتوکراسی، به‌عنوان سیستمی که در آن اقلیتی با ویژگی‌های روان‌پریشانه قدرت را در دست دارند، نه تنها ساختارهای اجتماعی را تضعیف می‌کند، بلکه بر روان جمعی جامعه نیز تاثیر می‌گذارد. از سوی دیگر، مفهوم «ناخودآگاه جمعی» کارل یونگ به ما کمک می‌کند تا ریشه‌های تاریخی و روان‌شناختی این انفعال را در تجربه‌های جمعی ایرانیان جستجو کنیم. این مقاله با تمرکز بر عوامل روان‌شناختی، به بررسی دلایل انفعال عمومی در برابر پاتوکراسی حاکم می‌پردازد و نقش تاریخ، به‌ویژه موفقیت جنبش مشروطه و طغیان انقلاب ۵۷، را در شکل‌گیری این وضعیت تحلیل می‌کند.

پاتوکراسی و ویژگی‌های آن در ایران

آندری لوباچفسکی در کتاب «پونرولوژی سیاسی» مفهوم پاتوکراسی را به‌عنوان سیستمی تعریف می‌کند که در آن افرادی با اختلالات روانی، مانند روان‌پریشی یا خودشیفتگی، قدرت را در دست می‌گیرند و ارزش‌های غیراخلاقی را در جامعه نهادینه می‌کنند. این افراد، که اغلب فاقد همدلی و وجدان اخلاقی‌اند، از طریق ترس، پروپاگاندا و سرکوب، جامعه را کنترل می‌کنند. در ایران، نشانه‌های پاتوکراسی در تمرکز شدید قدرت، سرکوب سیستماتیک مخالفان، و کنترل اطلاعات مشاهده می‌شود. برای مثال، محدودیت‌های گسترده بر رسانه‌ها و سانسور اینترنت، فضایی از ترس و بی‌اعتمادی ایجاد کرده که مانع از شکل‌گیری اعتراضات منسجم می‌شود. لوباچفسکی تأکید می‌کند که پاتوکراسی نه تنها ساختارهای اجتماعی را تضعیف می‌کند، بلکه با تحریف ارزش‌ها، روح جمعی را نیز مسموم می‌کند. این مسمومیت در ایران به شکل کاهش اعتماد اجتماعی و انزوای افراد از یکدیگر بروز یافته است.

ناخودآگاه جمعی و تأثیر تاریخ ایران

کارل یونگ مفهوم ناخودآگاه جمعی را به‌عنوان مخزنی از تجربیات، خاطرات و الگوهای رفتاری مشترک یک ملت معرفی می‌کند که رفتارهای جمعی را شکل می‌دهد. در ایران، ناخودآگاه جمعی تحت تأثیر تاریخ پرفرازونشیب، به‌ویژه تجربه‌های استبداد و جنبش‌های اصلاحی، شکل گرفته است. جنبش مشروطه (۱۲۸۵-۱۲۹۰) به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران، تلاشی موفق برای استقرار حکومت قانون، پیشرفت و آزادی فردی بود. رژیم پهلوی، به‌ویژه در دوره پهلوی دوم، این نهضت را با اصلاحات ارضی، صنعتی‌سازی و گسترش حقوق زنان به تحقق رساند. با این حال، انقلاب ۵۷ را می‌توان طغیانی از ناخودآگاه جمعی ایرانی دانست که علیه دستاوردهای مشروطه و مدرنیته پهلوی برخاست. این طغیان، ریشه در سرخوردگی‌های تاریخی، احساس بی‌عدالتی و تأثیر پروپاگاندای مذهبی از یک سو و تحت تاثیر انقلاب های کمونیستی قرن بیستم و رواج شور انقلابی ناشی از آن در میان قشر تحصیلکرده و روشنفکر آن روز ایران از دیگر سو داشت که ناخودآگاه جمعی را به سمت نفی دستاوردهای پیشین سوق داد. این تجربه تاریخی، همراه با شکست‌های مکرر در جنبش‌های بعدی مثل جنبش سبز ۸۸ و سپس جنبش های ملی در سال های۹۶ و ۹۸ و در نهایت خیزش مهسا در ۱۴۰۴، به شکل‌گیری حس ناتوانی و انفعال در روان جمعی ایرانیان دامن زده است.

دلایل روان‌شناختی انفعال عمومی

انفعال عمومی در ایران ریشه‌های عمیق روان‌شناختی دارد که با ویژگی‌های پاتوکراتیک سیستم حاکم تقویت شده است.

نخست، ترس و اضطراب جمعی نقش کلیدی ایفا می‌کند. لوباچفسکی توضیح می‌دهد که پاتوکراسی با ایجاد فضای ترس، توانایی جامعه برای مقاومت را تضعیف می‌کند. در ایران، تجربه سرکوب‌های خشونت‌آمیز، زندان و تبعید، ترس از عواقب اعتراض را در روان افراد نهادینه کرده است.

دوم، خستگی جمعی فرسودگی جمعی را در  ناشی از مشکلات اقتصادی طولانی‌مدت،  تورم و بیکاری، و فشارهای اجتماعی، مانند محدودیت‌های فرهنگی، به کاهش انگیزه برای تغییر منجر شده است. یونگ معتقد است که ناخودآگاه جمعی می‌تواند تحت تأثیر فشارهای مداوم به حالت انفعال فرو رود، به‌ویژه زمانی که جامعه احساس می‌کند تلاش‌های پیشین بی‌ثمر بوده‌اند.

سوم، پرخاشگری منفعلانه به‌عنوان یک ویژگی روان‌شناختی ایرانیان ناشی از زندگی زیر حکومتی سرکوبگر و ایدئولوژیک نیز در این انفعال نقش دارد. به جای مقابله مستقیم، بسیاری از ایرانیان به کناره‌گیری، طفره‌روی یا ابراز نارضایتی در فضاهای خصوصی روی می‌آورند. این رفتار، که ریشه در تاریخ طولانی استبداد و سرکوب دارد، با استراتژی‌های پاتوکراتیک، مانند تفرقه‌افکنی و تضعیف همبستگی اجتماعی، تقویت شده است. برای مثال، سیستم حاکم با ایجاد شکاف‌های قومی، مذهبی و طبقاتی، مانع از شکل‌گیری یک اراده قوی در سازمان دهی برای ایجاد یک جبهه متحد برای تغییر می‌شود.

دلایل جامعه‌شناختی و نقش پاتوکراسی

علاوه بر عوامل روان‌شناختی، دلایل جامعه‌شناختی نیز در انفعال عمومی نقش دارند. فقدان نهادهای مستقل و سرکوب تشکل‌های مدنی، امکان سازماندهی سرمایه اجتماعی را محدود کرده است. لوباچفسکی تأکید می‌کند که پاتوکراسی با تخریب نهادهای مستقل، جامعه را از ابزارهای مقاومت محروم می‌کند. در ایران، سرکوب سازمان‌های غیردولتی، اتحادیه‌ها و احزاب سیاسی، این خلا را تشدید کرده است. همچنین، پروپاگاندای سیستماتیک و کنترل اطلاعات، تصویری تحریف‌شده از واقعیت ارائه می‌دهد که اعتماد به نفس جمعی را کاهش می‌دهد. برای مثال، تأکید مداوم بر تهدیدات خارجی، ذهنیت «ما در برابر آنها» را تقویت کرده و توجه را از مسائل داخلی منحرف می‌کند.

تحلیل و پیامدها

انفعال عمومی در ایران پیامدهای عمیقی بر جامعه و اقتصاد داشته است. از منظر روان‌شناختی، این انفعال به افزایش افسردگی، اضطراب و احساس بی‌قدرتی و در نهایت هویت قربانی در میان مردم منجر شده است. از منظر جامعه‌شناختی، تداوم پاتوکراسی به تضعیف سرمایه اجتماعی و کاهش همبستگی انجامیده است. با این حال، نارضایتی گسترده و آگاهی روزافزون نسل جوان، که کمتر تحت تأثیر پروپاگاندای سنتی است، پتانسیل تغییر را نشان می‌دهد. ناخودآگاه جمعی ایرانیان، که زمانی علیه دستاوردهای مشروطه طغیان کرد، اکنون می‌تواند با آگاهی و سازمان‌دهی با تکیه بر باززیستی ارزش های ملی و میهنی ایرانی که ریشه در تاریخ و هویت کهن آن دارد به سمت بازپس گیری حاکمیت ملی خود و در نهایت پیشرفت آزادی و دموکراسی حرکت کند.

نتیجه‌گیری

انفعال عمومی در ایران نتیجه تعامل پیچیده عوامل روان‌شناختی، تاریخی و جامعه‌شناختی است که تحت تأثیر یک سیستم پاتوکراتیک تشدید شده است. ترس، خستگی جمعی و پرخاشگری منفعلانه، همراه با سرکوب سیستماتیک و فقدان سازمان‌دهی، جامعه را در برابر تغییر منفعل کرده است. با این حال، ناخودآگاه جمعی ایرانیان، که ریشه در تاریخ پرفرازونشیب این سرزمین دارد، ظرفیت بالقوه‌ای برای تحول دارد. برای غلبه بر انفعال، نیاز به تقویت آگاهی اجتماعی، بازسازی اعتماد و ایجاد تشکل‌های اجتماعی است. با الهام از موفقیت‌های گذشته مانند جنبش مشروطه، جامعه ایران می‌تواند بار دیگر به سوی پیشرفت و آزادی گام بردارد.

هیلدا پارسا

پاسخی بگذارید