ائتلافی برای گسست، پروژه‌ای برای شکست – هومن یوسفی

ارسال شده در: مقالات | 0

بعد از شکست پروژه اپوزیسیون سازی حکومت به اسم اصلاحات، در سال ۹۵ شاهد تغییر روند اعتراضات از «چانه زنی از پایین و امتیاز گرفتن اصلاحطلبان در بالا» با رویکردی انقلابی و هویت طلبی ملی گرایانه بودیم. در تمامی اعتراضات پس از تجمع در آرامگاه کوروش کبیر در سال ۹۵، شعارها و مطالبات معترضین بطور مشخص در حمایت از خاندان پهلوی، ارزشهای ملی و عبور از نظام اسلامی بود.

شفافیت معترضین در ابراز نظر مطالبات سیاسی خود و انتخاب آلترناتیو جمهوری اسلامی پیامی روشن برای آخوندهای حاکم و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بود. جمهوری اسلامی می دانست که با ضعیف شدید پایگاه اجتماعی خود و همینطور مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها توان سرکوب گسترده اعتراضات آتی را نخواهد داشت، بنابراین تمرکز خود را برای انحراف و یا جهت دهی به اعتراضات آتی معطوف کرد. قتل مهسا امینی توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی موجب برانگیختن موجی خشمگینی از اعتراضات در تهران گردید و به سرعت به شهرهای دیگر کشیده شد و گسترده ترین و طولانی ترین اعتراضات بعد از انقلاب بربر های ۵۷ را باعث گشت.

این اعتراضات جنبش انقلابی را وارد مرحله جدیدی در گذار از جمهوری اسلامی نمود. با سراسری شدن اعتراضات و ضعف نیروهای سرکوب در کنترل معترضین، نگاه ها به سوی شاهزاده رضا پهلوی برای رهبری و هدایت انقلاب دوخته شد و با توجه به پایگاه اجتماعی قوی و حمایت حداکثری از ایشان در داخل و خارج از کشور نگرانی نیروها و جریاناتی بدون پایگاه اجتماعی را در خصوص نداشتن سهمی از قدرت در آینده ایران و همینطور در خطر دیدن «حکومت جمهوری» بزرگترین دستاوردشان در انقلاب ۵۷ را برانگیخت. این احساس خطر در بین فرقه‌های ۵۷ی باعث شکل گیری جبهه مشترکی بر علیه مطالبات ملی گرایانه معترضین ضد حکومتی گردید.

از اولین اثرات این اتحاد مجدد مرتجعین سرخ و سیاه، همکاری در مصادره و یا انحراف انقلاب ملی ایران بود. در همین راستا اولین زمزمه های تشکیل شورای رهبری متشکل از نیروهای مختلف در فضای مجازی توسط سلبریتی ها و هنرمندان بعضاً صادراتی منتشر گردید و در این میان چند نام که سابقه مشخص و یا روشنی در سیاست و فعالیت سیاسی نداشتند بیشتر از هر نامهای دیگر تکرار گردید. موسسه نظرسنجی گمان که توسط عمار ملکی از افراد نزدیک به حسن شریعتمداری و از جمهوری خواهان جریان ملی مذهبی و اصلاح طلب اداره میگردد با انتشار نظرسنجی مشکوک و غیر شفاف در خصوص چهره ها و نوع حکومت مورد علاقه  ملت بر این نام ها تاکید کرد. این نظرسنجی ملاک برای ائتلاف قرار گرفت و به عنوان تنها راه حل رهبری انقلاب ملی توسط رسانه های متعدد مانند ایران اینترنشنال، بی بی سی و صدای آمریکا همینطور روزنامه‌نگاران وابسته به جریان اصلاحات و چپ به افکار عمومی تحمیل شد.

فشاری بی‌امان با استفاده از تمام شیوه های غیر اخلاقی، از هک کردن تلفنهای همراه خاندان سلطنتی، انتشار مطالب تحریک آمیز مانند مسئول دانستن شاهزاده رضا پهلوی در قبال افرادی که در خیابان به خاطر اعتراض کشته میشدند  و به میدان آوردن دهها هزار کاربر جعلی در شبکه‌های اجتماعی خصوصاً توییتر که همه آنها خط فکری مشخصی را برای جا انداختن این اید که ائتلاف تنها راه حل  رهبری و هدایت اعتراضات داخل کشور است و تعلل در شکل گرفتن آن باعث تحمیل هزینه به ملت داخل کشور میشود، تلاش کردن تا شاهزاده رضا پهلوی را وارد جریان این ائتلاف کنند. در طی روزهای پس از شروع اعتراضات بارها درباره تلاش حکومت و مزدوران پیدا و پنهانش برای انحراف جریان انقلاب ملی با بوجود آوردن گفتمانها و رهبران جعلی در جهت تار و غیر شفاف کردن عرصه سیاسی و ایجاد جبهه‌های کاذب برای فرسوده و ناامید کردن معترضین هشدار دادیم.

دیدار رسمی و تاریخی شاهزاده رضا پهلوی از اسرائیل اما با عقاید حامد اسماعیلیون و باقی افرادی که به هر شکل با حکومت اسلامی ارتباط داشتند تضاد شدید داشت و در اولین واکنش و با تاخیری عمدی برای تحت تاثیر قرار دادن اخبار و انحراف افکار عمومی از دیدار شاهزاده رضا پهلوی از اسرائیل، حامد اسماعیلیون با انتشار متنی سراسر دروغ و توهین و فرافکنی از خطاها و خیانتهایش در حساب توییتر خود با عنوان «گزارشی به مردم» خروج خود از گروه همبستگی را اعلام کرد.

هومن یوسفی

در کنار رهبر تراشی، شاهد ظهور پرچمهای مختلف، تریبون دادن به فرقه‌ها و گروههای ضد ملی و حذف وسیع مشروطه‌خواهان به بهانه تفرقه در تجمعات و در دنیای مجازی بودیم. نهایتا در ابتدای سال نوی میلادی توییتی مشترک از سوی افرادی که بسوی گسترده و بطور وسیع بر روی آنها تبلیغ می‌شد همراه با شاهزاده رضا پهلوی منتشر و پس از آن نشستی در دانشگاه جورج تان برگزار گردید. شاهزاده رضا پهلوی با اعلام مکرر و شفاف نظرات خود در خصوص ائتلاف، همگرایی و رهبری انقلاب، چهار اصل را بعنوان اصول همکاری مشترک بین همه گروههای مخالف جمهوری اسلامی اعلام کردند و در راستای نقش ملی و فراجناحی خود تلاش کردند حتی گروههای مخرب را در ایجاد یک جبهه مشترک در مقابل جمهوری اسلامی گردهم آورند. در نشست جورج تان، منشوری با عنوان «منشور مهسا» معرفی گردید و هفت نفری که توسط نظرسنجی گمان به افکار عمومی تحمیل شده بودند در کنار شاهزاده رضا پهلوی قرار گرفتند.

از همان ابتدا و از ترکیب این افراد مشخص بود که این جمع نه برای همبستگی که برای ایجاد جبهه‌ای مشترک در مقابل شاهزاده رضا پهلوی، استفاده از حقانیت ایشان برای کسب اعتبار، محاصره و در اقلیت قرار دادن پادشاه و هدایت جریان انقلاب ملی و به بیراهه بردن و نهایتا ناامید کردن ملت تشکیل شده است. منشوری که در همان دقایق ابتدایی به «منشور گسستگی» معروف شد با انتقاد و مخالفت اکثریت جامعه قرار گرفت و «مرده بدنیا آمد». علیرغم فشار گسترده رسانه‌ای و تبلیغات فراوان انتقادات و مخالفتها با متن و افراد این گروه بیشتر و بیشتر شد. وجود تروریست تجزیه‌طلب در این گروه که با حمایت و خواست مصی علینژاد، حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی و گلشیفته فراهانی مجوز ورود به عرصه سیاسی و انقلاب ملی را کسب کرده بود، پشتیبانی از گروههای دیگر تجزیه‌طلب، رفتارها و موضع گیریهای کاملا ضد ملی، مانند همکاری مصی علینژاد و انری لوی، نزدیکی و همکاری حامد اسماعیلیون با افراد مرتبط با فرقه مجاهدین و یا نزدیکان مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی، همکاری شیرین عبادی با اصلاحطلبان، نایاک و فرقه‌های تجزیه‌طلب و اصرار همه این افراد در سانسور و سرکوب مشروطه‌خواهان که نظر اکثریت ایرانیان است باعث پس زدن این گروه از سوی جامعه گردید.

در مقابل انقلابی که بر اساس ارزشهای ملی، یکپارچگی ملت، حفظ تمامیت ارضی و بازگشت به مشروطه بود و در حالیکه شعارهایی مانند «از زاهدان /کردستان تا تهران جانم فدای ایران» در گوشه گوشه ایران توسط معترضین سر داده میشد، اصرار شش نفر از این گروه به تفکیک قومیتی و تقلیل خواسته‌های ملی به مطالبات قومی و قبیله‌ای در عدم اقبال ادعای همبستگی این افراد در جامعه تاثیر زیادی داشت. نهایتا در فروردین ماه ۲۵۸۲ پس از آنکه افراد پیشنهادی شاهزاده رضا پهلوی برای اضافه شدن به جمع ابتدایی با مخالفت اعضا مواجه شد، شاهزاده در پیامی این مخالفت را شفاف با عموم در میان گذاشتند و عملا نقطه پایانی بر شورای ناکارآمد گذاشتند.

دیدار رسمی و تاریخی شاهزاده رضا پهلوی از اسرائیل اما با عقاید حامد اسماعیلیون و باقی افرادی که به هر شکل با حکومت اسلامی ارتباط داشتند تضاد شدید داشت و در اولین واکنش و با تاخیری عمدی برای تحت تاثیر قرار دادن اخبار و انحراف افکار عمومی از دیدار شاهزاده رضا پهلوی از اسرائیل، حامد اسماعیلیون با انتشار متنی سراسر دروغ و توهین و فرافکنی از خطاها و خیانت هایش در حساب توییتر خود با عنوان «گزارشی به مردم» خروج خود از گروه همبستگی را اعلام کرد.

دیری نگذشت که شبکه خبری متخاصم و وابسته به عربستان که بطور واضح از دیدار شاهزاده از اسرائیل خشمگین بود و این عصبیت را با انتشار گزارشی کینه توزانه پیشتر بروز داده بود بسراغ اسماعیلیون رفت تا سوژه و محتوای لازم برای حمله به شاهزاده رضا پهلوی را تهیه نماید. اسماعیلیون در گفتگو با سیما ثابت با تکرار ادعاهای خود تلاش کرد تا با تخریب شاهزاده تمامی تقصیرات و عدم کارآمدی این گروه را متوجه ایشان نماید. همان رسانه‌هایی که این چند نفر را مانند بادکنک باد کرده و به ملت تحمیل کردند مطمئنا جنگ روانی برای تخریب رضاشاه دوم براه خواهند انداخت.

مشروطه‌خواهان باید این آمادگی ذهنی را برای جنگ روانی داشته باشند و از تکرار اشتباه ۵۷ جلوگیری کرده و محکم و استوار از نهاد پادشاهی و رضاشاه دوم حمایت کنند.

با توجه به افشای رفتارهای دیکتاتور مآبانه اسماعیلیون و باقی اعضای گروه همبستگی که بطور مثال میتوان به حذف علی کریمی از گروه همبستگی توسط حامد اسماعیلیون بعد از توییت وکالت به شاهزاده توسط کریمی، در یادداشت بعدی «گزارشی به مردم» را بررسی خواهم کرد و به ادعاهای دروغین اسماعیلیون پاسخ خواهم داد.

دنبال کردن هومن یوسفی:

فعال سیاسی، مشروطه خواه، فعالیت سیاسی خود را در نوجوانی با عضویت در انجمن پادشاهی خواه در گوتبرگ سوئد در اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز کرد. با بازگشت به ایران بصورت مستعار نویسنده وبلاگهای مختلفی در زمینه سیاسی و اجتماعی بود و در خفقان حاکم بر ایران با هویت مخفی فعالیت خود را ادامه داد. وی با خروج مجدد از ایران هم‌اکنون ساکن کشور هلند است و با هویت حقیقی برای گسترش گفتمان مشروطه پادشاهی فعال میکند.

پاسخی بگذارید