انقلاب ملی ۱۴۰۲ خورشیدی با وجود همه جنایات و سرکوب های رژیم اسلامی اگرچه نمود بیرونی آن در خیابان فروکش کرده است اما تلاش و جانفشانی ایرانیان وطن پرست برای باز پس گیری حق حاکمیت ملت ادامه دارد. حقی که با نهضت مشروطه و جانفشانی هزاران ایرانی وطنپرست به دست آمده بود و با فتنه ۵۷ از ایرانیان ربوده شد.
در این میان طرفداران نظام در خارج از کشور با استفاده از آزادی بیان در کشورهای غربی و استفاده از پلتفرم های مختلف سعی می کنند با ایجاد شقاق در بین مردم و انحراف اندیشه آنان از گفتمان اصلی این خیزش ملی را به بیراهه کشانند. یکی از کارهایی که به تازگی رواج یافته است سفید شویی سلسله قاجار است. اگرچه علت چرایی آن نیاز به جستاری جداگانه دارد. بهطور اختصار علت آن را می توان زیر سوال بردن دستاوردهای رضا شاه بزرگ و آریامهر و همچنین ایجاد شبهه در حقانیت سلسله پهلوی به خصوص میراثدار پادشاهی مشروطه، شاهزاده رضا پهلوی دانست.
یکی از این موضوعات مورد بحث خلع احمدشاه قاجار از سلطنت و آغاز پادشاهی رضا شاه پهلوی است. در ۵ آبان ۱۳۰۲ احمد شاه سردار سپه را که وزیر جنگ است به سمت نخست وزیری تعیین می کند و اندکی بعد برای بار سوم به اروپا می رود. سردار سپه موفق می شود اوضاع کشور قحطی زده ای که آثار جنگ اول جهانی هنوز بر پیکر آن است و مرزها و راه های ارتباطی آن نا امن و در هر گوشه اش شورش و بلوایی است،بهبود ببخشد. اقدامات سردار سپه در گوشه و کنار ایران باعث شد تا محبوبیت وی روزبه روز بیشتر شود و این امیدواری را به وجود آورد که اگرانسان لایقی بر مصدر امور باشد اوضاع روبراه خواهد شد .
احمد شاه که به گفته خودش کلم فروشی را به پادشاهی ایران ترجیح می دهد همچنان از بازگشت به کشور امتناع می ورزید. مردم از طبقات مختلف و از شهرهای گوناگون با تلگراف به مجلس شورای ملی نارضایتی خود را از احمد شاه که به احمد علاف در میام مردم مشهور شده بود اعلام می داشتند و خواستار پایان سلسله قاجار بودند.موضوعی که پیش از این زمزمه هایش وجود داشت ولی با خلع محمدعلی میرزا و جانشینی فرزندش موضوع مسکوت مانده بود.
در۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس به ریاست تدین نایب رئیس وقت مجلس تشکیل جلسه داد و ماده واحده پیشنهادی نمایندگان قرائت شد: ماده واحده-مجلس شورای ملی بنام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضا خان پهلوی واگذار می کند، تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰ قانون اساسی مشروطه تشکیل می شود.
پس از ایراد سخنان مخالفان و پاسخ موافقان، ماده واحده به رای گذاشته شد که با ۸۰ رای موافق از مجموع ۸۵ رای تصویب شد. پس از آن انتخابات مجلس موسسان برگزار و در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۰۴ مجلس موسسان تشکیل شد و در ۲۲ آذر با اصلاح مواد ۳۶ تا ۴۰ متمم قانون اساسی ، پادشاهی به رضا شاه پهلوی تفویض شد. دو روز بعد با اجرای مراسم تحلیف در برابر نمایندگان مجلس ایران رضا شاه پهلوی به طور رسمی و قانونی کار خود را به عنوان پادشاه ایران آغاز کرد.
با وجود تبلیغات بدخواهان به درستی می توان رضا شاه را از دو جنبه فرزند مشروطه نامید:
۱) آرمان مشروطه و قیام ملت حفظ تمامیت ارضی، امنیت ، آبادی،رفاه و توسعه شهری گری در تمامی جنبه های آن بود که تلاش های رضا شاه بزرگ چه در مقام سردار سپه و چه در مدت ۱۶ سال پادشاهی به این آرمان ها جامه عمل پوشانید.
۲) خون شهیدان مشروطه از سال ۱۲۸۵ تا تیرماه ۱۲۸۸ درختی را آبیاری کرد که ثمره آن بعد از۱۴ سال آن بود که نمایندگان مردم در مجلس با استفاده از حق حاکمیت ملت با رای گیری سلسله قاجار را که مورد وثوق ملت نبودند خلع کنند و خاندان پهلوی نه با خونریزی و لشگر کشی بلکه با رای نمایندگان مردم در مجلس موسسان صاحب تاج و تخت شوند.
بررسی تعدادی از ايراد ها و ادعاها:
۱) ۴ نفر به عنوان مخالف سخن گفتند که ۳ تن از آن ها تقی زاده ،حسین علا و دولت آبادی بدون دفاع از سلسله قاجار و با ذکر خدمات سردار سپه بدون اشاره به اصول مشخصی از قانون اساسی یا استدلال حقوقی این موضوع را در صلاحیت مجلس نمی دانستند در حالی که از منظر حقوقی سابقه خلع محمدعلی شاه در سال ۱۲۸۸ و جانشینی فرزندش وجود داشت.همچنین نمایندگان موافق بر حق حاکمیت ملت تاکید داشتند.آقا سید یعقوب نماینده موافق میگوید: «حکومت با خود ملت و تعیین سلطنت با ملت است، این خلاف قانون اساسی نیست بلکه عین قانون است.»
نفر چهارم مصدق السلطنه بود که استدلالهایش در حقیقت خارج از ماده واحده بود.او پس از آنکه از عبایش قرآن در آورد و شهادتین گفت در نطقی که بیش از ۵۰ بار از کلمه من ، بنده و خودم استفاده کرد بعد از شرح خدمات سردار سپه و نکوهش خاندان قاجار به این موضوع می پردازد که اگر سردارسپه شاه مسئولیت دار شود خلاف مشروطه است و اگر شاه بی مسئولیت بشود مملکت از خدمات یک نخست وزیر موثر محروم می شود. استدلال او از منظر حقوقی مردود بود زیرا ماده واحده درباره خلع قاجار و دادن اختیارات موقت در حد قانون به سردار سپه بود و موضوع پادشاهی را به مجلس موسسان واگذار کرده بود در نتیجه مخالفت وی خارج از حدود ماده واحده بوده. علی اکبر داور که خود حقوقدان برجسته ای بود در جواب وی گفت: «بنده چون راجع به این پیشنهاد صحبت می کنم در این پیشنهاد ابدا گفتگوی شاه کردن ایشان نبوده بلکه حل قضیه و ترتیب این کار واگذار شده است به به یک مجلس که مجلس موسسان است.»
۲) برخی مدرس را جز مخالفین ماده واحده می آورند. اینکه مدرس مخالف یا موافق بود را نمی توان با اطمینان بیان کرد.در ابتدای جلسه مدرس به نظامنامه ایراد می گیرد و معتقد بود ابتدا باید استعفای رئیس مجلس تعیین تکلیف شود و بدون آن نمی توان سراغ ماده واحده رفت که برخی از نمایندگان با استدلال او مخالفت می کنند و مدرس مجلس را ترک می کند. اینکه مدرس در هنگام خروج می گوید «اگر صد هزار رای هم بدهید خلاف قانون است» به نظر می رسد که اشاره او نه به ماده واحده بلکه به نظامنامه هست.
۳) بسیاری از روی ناآگاهی احمد شاه را شاه مشروطه می نامند. اگرچه در قانون مشروطه شاه مسئول نیست ولی این به معنای هیچ کاره بودن نیست . جوانی،نا آگاهی ،ضعف، و تن پروری وی مملکت را به زبونی کشانده بود و با ترک کشور پیشرفتهای شگرف دوران پهلوی در همه عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نشان می دهد که وجودی پادشاهی دانا و میهن پرست چگونه می تواند منشا پیشرفت و آبادانی یک کشور شود.
۴) برخی دوران احمدشاه را دوران آزادی بدون امنیت و دوران رضا شاه را دوران امنیت بدون آزادی می نامند. هر دو غلط هستند. امنیت و آزادی دو روی یک سکه هستند و امنیت بدون آزادی خفقان و آزادی بدون امنیت جز هرج و مرج نیست. آنچه آنان آزادی می نامند در حقیقت آزادی عمل صاحبان قدرت و حکمرانان محلی در دستبرد به جان و مال و ناموس مردم بوده است. در مقابل با امنیتی که رضا شاه از همان دوران سردار سپه به وجود آورد آزادی سفر، زیارت، تجارت، تحصیل و…را میسر ساخت. مصدق السلطنه در مجلس ۹ آبان ۱۳۰۴ چنین می گوید: «وضعیت این مملکت وضعیتی بوده که همه می دانیم که اگر کسی می خواست مسافرت بکند اطمینان نداشت یا اگر کسی مالک بوده امنیت نداشت» و در ادامه می گوید: «ایشان از وقتی که زمام امور مملکت را دردست گرفته اند یک خدماتی نسبت به امنیت مملکت کرده که گمان نمیکنم بر کسی مستور باشد.» و ادامه می دهد: «من یک نفر آدمی هستم که در این مملکت امنیت و آسایش می خواهم و در حقیقت در پرتو وجود ایشان ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشته ایم.»
۵) چطور می توان با یک قیام و قعود ساده سلسله ای را برکنار کرد؟ این یکی از بزرگترین دستاوردهای مشروطه هست که در اصل سی و پنجم قانون اساسی مشروطه آمده است: «سلطنت ودیعه ایست که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه تفویض شده.»
در حقیقت این ثمره درختی بود که با خون شهیدان مشروطه آبیاری شد و متاسفانه این همان حقی است که در سال ۵۷ از ملت ایران دزدیده شد. با توجه به مطالب بالا می توان تاکید شاهزاده رضا پهلوی وارث قانونی پادشاهی ایران را بر لزوم حق ملت و تشکیل مجلس موسسان در انتخاباتی آزاد را بهتر متوجه شد.
پاسخی بگذارید