سیاست کانون‌گرا و کانون گریز در انواع حکومت

ارسال شده در: اعلانها, مقالات | 0

ایران ما در روزهای تاریخ ساز یک انقلاب اجتماعی گسترده در برابر توده ی زهراگینی که در 57 به فرمانروایی رسید است.

ساختمان هر حکومتی بر روی ارزش های آن استوار میگردد و ردپای آن ارزش ها را در پایبندی پدید آورندگان هر حکومتی میتوان دید. اگر از رویکرد مفاهیمی سیاسی مانند کانون گرایی و کانون گریزی به گفتمان جنبش های اجتماعی انقلابی که به ساخت فرمانروایی تازه در کشورها میانجامد بنگریم به آشکاری نمود آن را در همگرایی یا واگرایی گفتمان های انقلاب هویدا است.

برای نمونه انقلاب مشروطه با ارزش هایی مانند دادگری و حاکمیت ملی، به حکومتی مدرن انجامید که بستر بهبود کیفیت شهریگری و آغاز و گسترش پیشرفتگی بود. در همین راستا رفتار نیروهای جنبش مشروطه همگرایانه و حکومت برآمده از آن کانون گرا بود.
اما در انقلاب 57 ارزش هایی در دشمنی با همزیستی، توسعه و دادگری و در راستای ستمگری و بیداد برکشیده شد که حکومتی بر همان چارچوب برآمد. نیروهای انقلاب 57 نیز واگرایی بسیاری به ارزش های مشروطه و نیز یکدیگر داشتند و به اینگونه جمهوری اسلامی نیز حکومتی کانون گریز در برابر نظم حقوقی مدرن جهان شد. انقلابی هایی که از همرزمان خود شکست خوردند نیز به جان هم افتادند و واگرایی در جامعه ایران به تندی جای خود را به کانون گریزی از نظم جهانی داد.


برای پیوستن و شرکت در گفتگو و یا بازپخش آن به کلاب جنبش دوم مشروطیت مراجعه نمایید.

پاسخی بگذارید