روایت انقلاب ضد کمونیستی مجارستان؛ داستان قهرمانانی که شکست خوردند. – سما کاشانی

ارسال شده در: مقالات | 0

همیشه داستانهایی نقل و مورد ستایش قرار می‌گیرند و به یادها می مانند که به پیروزی و موفقیت بپردازند. مردم علاقمند به شنیدن روایتهای قهرمانانی هستند که در پایان پیروز شده‌اند. روایت انقلاب ضد کمونیستی مجارستان اما آمیخته‌ای از پیروزی و شکست است.

با وجود اینکه  انقلاب نوامبر ۱۹۵۶ در مجارستان دوران پیروزیش بسیار کوتاه بود ولی  نمونه‌ای از شجاعت و استقامت قابل ستایش ملت با شرفی است که جان دادند تا از خاکشان در مقابل تجاوز کمونیست جلوگیری کنند و همانقدر ستودنی، الهام‌بخش و قابل تقدیر است. شعله انقلاب ملت مجارستان علیه اشغال شوروی در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۶ با تظاهرات دانشجویی در حمایت از اعتراضات سرکوب شده کارگرها در لهستان روشن شد.

در روز بعد ده‌ها هزار نفر از ساکنان بوداپست به طور خودجوش به دانشجویان پیوستند. در ابتدا شعارهایی مبنی بر حمایت از تظاهرکنندگان لهستانی سر می‌دادند، اما رفته رفته شعارها مستقیما علیه شوروی سر داده شد، مانند «روس‌ها به روسیه برگردید». تظاهرکنندگان با پافشاری راهی پارلمان شدند و نهایتا دولت حزب کمونیست را مجبور به استعفا کردند.

در 30 اکتبر، نخست وزیر ناگی، کابینه چند حزبی را تحت فشار تظاهرات کنندگان تشکیل داد و پلیس مخفی منفور مجارستان «AVH» را منحل کرد.نیروهای اشغالگر شوروی مجبور به عقب نشینی شدند و وعده برگزاری انتخابات آزاد داده شد. در پی ادامه اعتراضات اتحاد جماهیر شوروی نیروهای خود را از بوداپست خارج کرد. پس از خروج نیروهای شوروی از بوداپست، ناگی اعلام کرد که کمونیسم در مجارستان پایان یافته است.

به نظر می‌رسید که انقلاب ضد کمونیستی موفق شده است. انقلابیون مجسمه استالین را پایین کشیدند، پرچم‌های دارای نشان دولتی پایین کشیده و نشان جمهوری خلق بریده شد، پرچم با یک سوراخ که نماد کمونیسم از آن درآورده شده، مبدل به نماد انقلاب شد، ستاره های قرمز منفور در ساختمان‌های رسمی کنده و نمادهای کمونیست از در و دیوار شهر جمع‌آوری می‌شد و تعدادی از ماموران «AVH» ​​در مرکز بوداپست اعدام شدند.

پس از یک هفته اعتراضات موفقیت آمیز به نظر می‌رسید، روس‌ها ناچارا با انتصاب ناگی به عنوان نخست وزیر و کادار به عنوان رئیس حزب موافقت کرده بودند. دولت جدید در اولین اقدام خود از پیمان ورشو، که پیمان اتحاد نظامی کشورهای کمونیستی در شرق اروپا بود خارج شد. دولت متشکل از اعضای حزب کمونیست مجارستان با انتخاب راه درست تصمیم گرفته بود که در کنار ملت و در مقابل دخالت شوروی به قرار بگیرند. در همین حال شوروی بیم آن داشت که انقلاب مجارستان الگویی برای کشورهای اروپای شرقی و تحت سلطه کمونیست شود و این برای رژیم حاکم شوروی به رهبری خروشچف قابل قبول نبود.از آن لحظه به بعد و از هراس گسترش انقلاب مجارستان به سایر کشورها بود که تحولات علیه انقلابیون چرخید.

دستگاه پروپاگاندای شوروی به کار افتاد و ناگی رهبری که میان سلطه بیگانه و استقلال تصمیم گرفت تا در کنار ملت مجارستان بایستد دولت  فاشیست معرفی شد.به فرمان خروشچف تانک‌های شوروی بسوی مجارستان براه افتادند، در اوایل صبح روز چهارم نوامبر در زمانی که مردم بوداپست هنوز در خواب بودند، صدای تانک‌های نیروهای اشغالگر شوروی بر روی پل دانوب به صدا درآمد.ساکنان بوداپست تا جایی که توان داشتند مقاومت کردند اما به دلیل کمبود مهمات و سلاح‌های سنگین شانسی برای مقاومت نداشتند. آنها با اسلحه‌های سبک و کوکتل مولوتف با اشغالگران شوروی مجهز به تانک و خودروهای زرهی، جنگیدند. مرکز شهر به میدان جنگ تبدیل شد، کامیون‌ها، ماشین‌ها و ترامواها ویران شدند، چهار روز طول کشید تا روس‌ها توانستند بوداپست را اشغال و کنترل شهر را به دست آورند. مقاومت مجاریها برای چندین هفته در کشور ادامه یافت.

نیروهای اشغالگر حتی پس از درهم شکستن مقاومت مردمی بی هدف شهر را به توپ بستند.برای شوروی فقط تصرف مجارستان کافی نبود، آنها قصد داشتند تا با انتقام گرفتن از مجارها درس عبرتی به بقیه کشورهای تحت سلطه خود بدهند. خواست استقلال و آزادی باید بهای گزافی پیدا می‌کرد تا دیگر کسی به فکر پرداخت آن نیفتد.تعداد کشته شدگان مجار بین پنج تا بیست هزار نفر که اکثر آنها غیر نظامی بودند تخمین زده می‌شود و در مقابل دو هزار سرباز روس کشته شدند.پس از اشغال مجدد مجارستان و الحاق دوباره آن به اتحاد جماهیر شوروی، بیشتر از سیزده هزار نفر که گمان می‌رفت در این انقلاب مشارکت داشتند، دستگیر و زندانی شدند. سیصد و پنجاه نفر اعدام شدند، ناگی رییس دولتی که در بزنگاهی مهم تصمیم گرفت در سمت درست تاریخ ایستاد و همراه ملت شد هم در میان اعدامیان بود. در ماه‌های نوامبر و دسامبر، بیش از دویست هزار نفر مجارستانی به غرب آزاد گریختند.

اگرچه در بسیاری از پایتخت‌های غربی تظاهراتی علیه این کشتار برگزار شد، اما در سطح بین‌المللی موضع چندانی اتخاذ نشد، دولتمردان پیام‌های تسلیت فرستادند و حمله شوروی را محکوم کردند که این اقدامات منفعلانه هیچ کمکی به مردم مجارستان نکرد.می‌توان از انقلاب مجارستان درس‌های مهمی برای موفقیت جنبشهای اجتماعی آموخت. از تجربه برخورد با فرومایگان و دشمنان استقلال و منافع ملی که پایبند به هیچ اصول اخلاقی نیستند و تعهدات و قول‌های خود را به سادگی برای رسیدن به اهدافشان زیر پا می‌گذارند. تاریخ شاهد مثال‌های بی‌شماری است که نشان می‌دهد این افراد همیشه از اصل “هدف وسیله را توجیه می‌کند” پیروی می‌کنند.

باید همواره با هوشیاری از ارزش‌ها و اصول محافظت شود، چرا که هر لحظه غفلت فرصتی را برای فرومایگانی که قدرت و پول بیشتری در دست دارند، ایجاد می‌کند تا با ایجاد انحراف در گفتمان، در صدد سرکوب و یا تصرف انقلاب، حکومت یا کشور بیفتند.در نهایت، باید گفت که هوشیاری، عشق، غیرت و شجاعت ملت، قدرتی است که حتی دشمنان قدرتمند یک کشور را به زانو در می‌آورد، حتی زمانی که کشورهای دیگر به خاطر حفظ منافع خود بر خلاف شعارها و ادعاهای حقوق بشری در برابر جنایت‌ها و خیانت‌ها سکوت کنند یا نهایتا فقط آن جانایات را منفعلانه محکوم می‌کنند.

پاسخی بگذارید