با درود بر ملت یگانه ایران
در سالگرد فتنهی ۲۲ بهمن که بر علیه قانون اساسی مشروطه و حکومت ملی برآمده از آن برپا شده، اگر چه با اندوه از این گناه تاریخی تمدنی، اما پر امید با شما سخن میگویم.
در بیش از دویست سال گذشته در کشاکشی برای یافتن راه زیست مدرن، ما به سراغ ایدههای گوناگونی رفتیم و در یک سربلندی ملی به انقلاب مشروطه دست یافتیم و راه ساخت قانون و حکومت قانونی را پیمودیم.
اما پس از شتاب گرفتن پیشرفت و پیچیده شدن اقتصاد و شهریگری، آنهایی که نمیتوانستند خود را سازگار کنند و یا از ساختارهای کهنه ملوک الطوایفی و مذهبی سود میبردند، با حکومت مدرن به دشمنی پرداختند.
آنکه چه شد و چه رفت را در روایات گوناگون شنیدهایم. اما دست کم برای من آشکار شده است، مانند کسی که از دوردست به آوردگاه نبرد مینگرد، آنچه در سال ۵۷ گذشت را یورش بربریت به تمدن میشمارم. نبردی هرچند کوتاه، اما ریشه دار و تاریخ ساز که با جایگزینی ارزشهای واپسگرای سیاه و سرخ خود به جای ارزشهای مدرن، ما ملت ایران را از راه پیشرفت و شهریگری دور کرد.
حکومتی یاغی ساخته شد که در نخستین گام، مالکیت و فرمانروایی کشور ایران را از ملت ایران دزدید و به الله سپرد و با خیرهسری در اصل دوم قانون اساسی خود نوشت.
و حالا ما مانند هر ملت حقوقی و قانونی دیگری که حاکمیت ملی خود را از دست داده است، باید برای بازپس گیری آن بکوشیم.
ما باید به ارزشهای والای شهریگری مانند شهروندی، لیبرال دموکراسی، سکولاریسم و کثرتمداری اجتماعی از یک سو و از سوی دیگر گام نهادن در پیشرفت انسانی پایدار بازگردیم.
ما نیاز به فراگیر شدن گفتمانی روشن و آشکار داریم که بتواند برای پدافند از انسانیت مدرن در برابر وحشی گری، امت مداری و قبیلهگرایی، سرمایه اجتماعی بسازد تا برای نافرمانی از حکومت جاری و فرمانبری از آلترناتیو آتی بتواند حقانیت و اقتدار بسازد.
بنابراین من و همرزمانم هر یک به اندازهی یک ایرانیوم برای برجسته و پررنگ شدن نهادهای گفتمانی مدرن میکوشیم تا بتوانیم با یک جنبش اجتماعی ملی، جمهوری بربرهای اسلامی را نابود کنیم و به راه پیشرفت و تمدن بازگردیم.
چه از نگاه شهروند جهانی، چه از نگر تاریخی و تمدنی، ایران ارزش این را دارد که همه ی زندگی را در راهش بکوشیم.