سه استراتژی در قبال ایران که نتیجه معکوس ( شکست) آنها از پیش تضمین شده است – برگردان از مسعود علیزاده

ارسال شده در: مقالات | 0

در ۴ اوت ۲۰۲۲، مقاله ای نوشته آقای مایکل روبین درباره سیاست خارجی و دفاعی خاورمیانه در «واشنگتن اگزمینر» با عنوان

«Three Iran Strategies That Are Guaranteed to Backfire» منشر شد.

این مقاله توسط آقای مسعود علیزاده به فارسی ترجمه و برای مطالعه منتشر گردیده است.



سه استراتژی در قبال ایران که نتیجه معکوس ( شکست) آنها از پیش تضمین شده است

جمهوری اسلامی هم برای آمریکا و هم برای منطقه یک چالش جدی است.

دو دهه پس از افشای برنامه غنی‌سازی هسته‌ای ایران که در آن زمان تحت یک برنامه مخفیانه و پوششی بود، تهران حتی با اعتراف خود به یک سلاح هسته‌ای نزدیک شده است. سپاه پاسداران آن از رژیم سوریه، حزب الله، حوثی ها و شبه نظامیان مختلف عراق حمایت می کند.

 رژیم آشکارا وارد دیپلماسی گروگانگیری شده است.

در عین حال، سیاست ایالات متحده در قبال ایران به یک فوتبال سیاسی تبدیل شده و سیاست های حزبی و جناحی در آمریکا بر هر ارزیابی صادقانه‌ایی که چه سیاستی در قبال ایران  کارساز می باشد یا نه، غلبه دارند.

اما سه راهبرد وجود دارد که گاهی آشکارا مورد پذیرش قرار می گیرند و گاهی در بحث‌های  داخلی و اتاق‌های فکر با نگاهی سطحی نگرانه مورد توجه و بررسی و اقبال قرار می‌گیرند که شکست آنها حتمی است.

اگر ایالات متحده واقعاً به بررسی تهدید فزاینده جمهوری اسلامی و توانمند ساختن مردم ایران برای پذیرش آینده ای معتدل اهمیت می دهد، آنگاه زمان اجماع در مورد آنچه نباید انجام شود فرا رسیده است.

اول، زمان آن فرا رسیده است که هرگونه حمایتی از مجاهدین خلق لغو شود

اول، زمان آن فرا رسیده است که هرگونه حمایتی از مجاهدین خلق لغو شود. در بهترین حالت، این گروه یک فرقه ترسناک اند و در بدترین حالت، یک گروه تروریستی است. چیزی که نیست و هرگز نبوده است مردمی یا دموکراتیک است. مریم رجوی، «رئیس‌جمهور منتخب» شاخه سیاسی مجاهدین، شبیه نظریه پرداز تئوری توطئه لیندون لاروش آمریکایی است که برای فروش و اثبات تئوری های توطئه خود دست به هر حربه ایی می زد.

هرگونه حمایت یا پذیرش مجاهدین خلق هدیه ای به جمهوری اسلامی است، زیرا به رژیم این امکان را می دهد تا مردم بی تفاوت را زیر پرچم خود گردآورد.

مایکل روبین

 ایرانیانی که در داخل ایران زندگی می‌کنند ممکن است در موارد  زیادی با هم اختلاف داشته باشند، اما آنها سازمان مجاهدین خلق را بر اساس سابقه تروریستی  و اینکه ابتدا با آیت‌الله خمینی متحد شدند و  پس از اختلاف با خمینی به همکاری با صدام حسین پرداختند، سرزنش می‌کنند. اینکه این گروه گاهی اطلاعاتی  فاش می کند، معیاری برای تاثیر یا نفوذ آن در داخل نظام ایران نیست. اول اینکه بیشتر اطلاعات آنها اشتباه است.

دوم، حتی اگر درست باشند، به سادگی نشان می‌دهد که چگونه اسرائیلی‌ها، سعودی‌ها یا شاید حتی سیا از این گروه برای فاش کردن اطلاعات خود برای مردم استفاده می‌کنند تا کسانیکه آن‌ اطلاعات را جمع‌آوری و به آنها داده اند لو نروند.

 هرگونه حمایت یا پذیرش مجاهدین خلق هدیه ای به جمهوری اسلامی است، زیرا به رژیم این امکان را می دهد تا مردم بی تفاوت را زیر پرچم خود گردآورد.

دوم، هر گونه تقسیم ایران بر اساس تقسیمات قومی را فراموش کنید

 ایران کشوری از نظر قومیتی متنوع است: فارس، آذری، کرد، عرب، بلوچ، لر و دیگران. اما این بدان معنا نیست که ایران کشوری مصنوعی است و این تنوع  اقوامش آنها را از هم جدا می کند.

 در حالی که بسیاری از دولت‌ها در قرن‌های نوزده یا بیست میلادی بر اساس پیش زمینه های قومی تشکیل شدند، هویت دولت پارس ( ایران) به هزاران سال قبل از آن برمی‌گردد.

 تلاش‌ها برای برانگیختن جدایی‌طلبی قومی در ایران توسط شوروی پس از جنگ جهانی دوم یا عراق در سال 1979 با شکست مواجه شد، اما در همه موارد، واکنش‌ به تجزیه طلبی منجر به دیکتاتوری قوی‌تر (تمرکزگرایی بیشتر) در ایران شد.

 اگرچه برخی از آذری ها ممکن است در مسابقات فوتبال شعار بدهند و اعراب علیه فساد رژیم تظاهرات کنند، اما در همه موارد، انگیزه گسترده تر، ضدیت با یک رژیم فاسد است تا تمایل به استقلال و تجزیه طلبی.

تبریز را در نظر بگیرید: ممکن است از لحاظ قومی آذری باشند، اما همچنین پایتخت سابق ایران، مقر سنتی ولیعهد و کانون جنبش مشروطه ایران است. 

وارد کردن ایران به جامعه بین المللی به معنای به دست آوردن دل ایرانیان از هر قوم و مذهب است، نه اینکه به آنها علامت بدهیم که هدف نابودی ایران است.

استراتژی مبتنی بر دیپلماسی بی پایان نتیجه معکوس خواهد داد

کسانی که می گویند «فشار حداکثری» جواب نداده است، اشتباه می کنند. چنین ادعایی دلیلی بر عاقلانه و درست بودن در اختیار قرار دادن منابع مالی به رژیم ایران نیست. به دلیل احاطه سپاه پاسداران بر اقتصاد، هرگونه پول و منابع بادآورده  حاصل از رفع تحریم ها، مرتجع ترین عناصر رژیم را تقویت می کند.

 مهمتر از آن، آنهایی که فقط به دنبال تعامل با رژیم هستند در واقع انگیزه های ایدئولوژی و تاکتیک های جمهوری اسلامی را نادیده می گیرند: کاخ سفید ممکن است با ابزار دیپلماسی در جستجوی یک راه حل برد – برد باشد اما دیپلماسی برای جمهوری اسلامی،  یک استراتژی جنگ نامتقارن برای منحرف کردن حواس حریف است. یعنی در حالی که به گفتگوهای دیپلماتیک مشغول است همزمان هم سانتریفیوژ هایش می چرخند و هم به مسلح کردن گروه های تروریستی ادامه می دهد.

یک فرمول جادویی و یا یک راه میانبر برای حل اختلافات با ایران وجود ندارد. به همبستگی دو  حزبی (دموکرات و جمهوری خواه)، یک تهدید نظامی جدی و قاطع، فشار حداکثری و یک استراتژی برای شکستن چنگال آهنین سپاه پاسداران بر جامعه ایران نیاز است. اما پیش از هر چیز لازم است که راهبردهایی را که بیشتر مضرند تا مفید کنار بگذارید.


برگردان از انگلیسی به فارسی: مسعود علیزاده

معرفی نویسنده:

معرفی مایکل روبین

مایکل روبین (متولد 1971) عضو ارشد موسسه امریکن اینترپرایز (AEI) است. او قبلاً به عنوان یک مقام رسمی در پنتاگون در حوزه مسائل مربوط به خاورمیانه فعالیت داشته و به عنوان مشاور سیاسی با حکومت ائتلاف موقت عراق همکاری کرده است.

توییتر مایکل روبین

پاسخی بگذارید