جنبش مشروطیت مجموعه فعالیتهای اجتماعی-سیاسی با اهدافی ترقی خواهانه و تجددگرایانه ملت ایران بود که برای تغییر نظام سلطنتی به پادشاهی مشروطه بین سالهای 1284 تا 1288 (1905 تا 1911) در ایران صورت گرفت. انقلاب مشروطه و قانون اساسی مشروطیت مهمترین دستاوردهای این جنبش بود و یکی از افتخارات بزرگ تاریخ معاصر ما است که با رشادت و فداکاری روشنفکران ملی گرا، فعالان و ملت ایران محقق گشت و راهی گشود برای حرکت بسمت مدرنیته و پیشرفت.
پس از تلاشهای زیاد و مبارزات فراوان سرانجام در سیزدهم امرداد سال 1285 مظفرالدین شاه قاجار مجبور به امضای فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی شد. این فرمان با دستخط احمد قوام با خطی زیبا نگاشته و به امضا سلطان قاجار رسید و در روز چهاردم امرداد 1285 رسما ابلاغ گردید و در پب آن در دی ماه 1285 قانون اساسی مشروطه تصویب شد.
جنبش مشروطه خواهی اما با انقلاب مشروطه پایان نیافت و در ادامه با تلاشهای فراوان و مستمر توانست تغییرات زیادی در جهت قانونمندی و احقاق حقوق ملت ایران بوجود آورده و در برقراری رابطه عادلانه، قانونی و مدرن بین حکومت و ملت نقش کلید ایفا نماید. اولین تغییرات از همان روز اول در راستای برقراری حاکمیت ملی شکل گرفت. انقلابیون به فرمان مشروطیت بعلت عدم اشاره به «منتخبین ملت» بعنوان حق مردم در مشارکت در مجلس شورای ملی اعتراض کردند و در نتیجه در فرمانی اصلاحی «منتخبین ملت» به فرمان اولیه اضافه گردید.
جناب اشرف صدراعظم – در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه چهاردهم جمادیالثانیه ۱۳۲۴ که امر و فرمان صریحاً در تأسیس مجلس منتخبین ملت فرموده بودیم مجدداً برای آنکه عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کامله ما واقف باشند امر و مقرر میداریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق سریعاً دایر نموده بعد از انتخابات اجزاء مجلس فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته مملکت و و ملت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب بنمایید که به شرف عرض و امضای همایونی ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد.
این جنبش به معنای واقعی یک جنبش ملی بر اساس ارزشهای ملی گرایانه بود. میزرا محمد ملقب به ناظمالاسلام کرمانی (میرزا محمد پسر علی ۱۲۸۰ ق ۱۲۴۱ش – ۱۳۳۷ق ۱۲۹۸ش در کرمان نویسنده، روزنامهنگار، مدیر روزنامههای نوروز و پس از ۱۲۸۶ش کوکب دُرّی و قاضی عصر مشروطه ایران و نویسنده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان راجع به تاریخ نهضت مشروطیت) در خاطرات خود نوشتهاست:
دولت در ابتدا با خواستههای معترضان مخالفت ورزید و سعی کرد اعتصاب را در هم بشکند. اما سرانجام، پس از یک ماه تسلیم شد و معترضان در بازگشت به تهران، با استقبال جمعیت زیادی مواجه شدند که شعار میدادند «زنده باد ملت ایران»که عبارت «ملت ایران» را تا پیش از آن در تهران نشنیده بود.
متمم های بعدی قانون اساسی مشروطه نیز نشانگر بعد ملی و تلاش برای تثبیت و برقراری حاکمیت ملی است. چون این قانون بعد از موفقیت مشروطهخواهان درگرفتن فرمان مشروطه و با عجله تهیه شده بود و در آن به حقوق ملت و سایر ترتیبات مربوط به رابطه اختیارات حکومت و حقوق ملت اشاره نشده بود، کمتر از یک سال بعد در 14 مهر ماه سال 1286 «متمم قانون اساسی» تهیه شد و به تصویب مجلس و با امضای محمدعلیشاه به رسمیت رسید. قانون اساسی مشروطه پس از آن نیز در چند نوبت با تشکیل مجلس مؤسسان در برخی مفاد دچار تغییر و تکمیل گشت.
با اینکه در ابتدا بخشی از روشنفکران فعال در جنبش مشروطیت از خط فکری روشنفکران ترکیه عثمانی بهره گرفتند و یا تحصیل و مسافرت به ترکیه باعث آشنایی برخی از آنان با مفاهیم جدید عرصه سیاست و اجتماع شد اما بعدتر خود جنبش مشروطه تاثیر و نقش بسزایی در انقلاب 1908 ترکیه داشت. و الهام بخش انقلابیون ترقی خواه این کشور گردید. (ترکان جوان).
ملی گرایی یا ناسیونالیسم ایرانی به مفهومی که افرادی مانند فتحعلی آخوندزاده از اولین روشنفکران موثر در جنبش مشروطه درباره اش گفته اند، برخلاف ایده ناسیونالیسم عربی (ناصری) و یا آنچه در اروپا منشا خسارات و جنگ و کشتار گردید، بعلت ذات مترقی و متفاوتش که ریشه ای چند هزار ساله در سرزمینی با گوناگونی فرهنگی و اقیلمی دارد، همیشه و آنگاهی که در قدرت و یا عامل انگیزشی برای حرکت جمعی بوده باعث پیشرفت و آبادانی در کشور و هم در عرصه بین المللی بوده است.
شاید بتوان ناسیونالیسم ایرانی را مترداف با میهنپرستی (پاتریوتیسم) در کشورههای مدرن و جوامع پیشرفته گرفت که پس از جنگهای جهانی بعنوان فضیلتی در مقابل ناسیونالیسم مخرب معرفی و باعث تقویت هویت و همبستگی ملی شده و افراد کشور را تشویق میکند تا در راستای منافع ملی فعالیت کنند. ماهیت ملی گرایانه جنبش مشروطیت همواره از سوی طرفداران مشروعه و همینطور گروههای ضد ملی مورد حمله و با دشمنی و مخالفت آنها روبرو بوده است. اوج این دشمنی را انقلاب 1357 میتوان به روشنی دید.
از مخالفان سرسخت و بدنام جنبش مشروطه میتوان به شیخ مرتجعی بنام فضل الله نوری اشاره کرد که نهایتن بخاطر دشمنی و خیانت بر دار مجازات و عدالت آویخته شد اما متاسفانه سالها بعد شاگرد کینه توزش خمینی با همراهی نیروهای ضد ملی توانستند انتقام خونینی از ملی گرایان و ایران دوستان گرفته و تا چند دهه جنبش مشروطیت را سرکوب نموده و به عقب براند. در این خیانت گروههای ضد ملی که با حمایت بیگانه فعالیت میکردند همکاری و شراکت داشتند. برای مثال میتوان به گروههایی مانند حزب توده و یا دیگر فرقه های چپ گرا در کنار گروههایی که اسم ملی را یدک میکشیدند و میکشند اما با تمام ارزشهای ملی دشمنی دارند، جبهه ملی و یا گروههای ملی-مذهبی مانند نهضت آزادی و فرزندش مجاهدین خلق و یا دیگر احزاب خلقی را که در سرقت حق حاکمیت از ملت نقش اساسی داشتند نام برد. (ر.ک به چطور بربرهای انقلابی بر فرهنگ و تمدن ایرانی پیروز شدند؟)
جلال آل احمد یکی از خود روشنفکر پنداران ضد ملی در وصف شیخ فضل الله در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» مینویسد:
از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.
امروز بعد از چهل و سه سال استیلای تفکرات ضد ملی و حکومت فرقه تبهکار که نتیجه ای جز ویرانی و کشتار برای ایران و جهان نداشته و روزهای سیاه و فلاکتباری که بر این سرزمین تحمیل کرده اند به اهمیت جنبش مشروطیت واقف و به این مهم رسیده ایم که اگر حق حاکمیت را از الله خیالی و آیت الله های مشروعه خواه و مرتجع پس نگیریم جز زمینی سوخته و کشوری نابود شده چیزی برای نسلهای بعد باقی نخواهد ماند. برای نجات ایران باید بپا خواست همانطور که نسل انقلابیون مشروطه خواه بپا خواستند و در بزنگاه تاریخی حماسه ای آفرید که ملت و ممکلت را نجات داد و به راه درست تجدد و ترقی هدایت کرد.
ملت ایران امروز بخوبی دریافته که برای داشتن زندگیی آسوده، ایمن و با دارا بودن کلیه حقوق انسانی و شهروندی باید به نقطه انحراف بازگردد و با ادامه جنبش مشروطه و شکست مشروعه ارتجاعی دوباره ایران را آباد و آزاد نماید، همانگونه که فرزندان خلف مشروطه، رضا شاه کبیر و محمدرضا شاه فقید ایرانی مصیبت زده از قجر نالایق را به کشوری مدرن، رو به پیشرفت و توسعه و سربلند در جهان تبدیل کردند.
جنبش مشروطه و گفتمان مشروطیت در ایران جان تازه ای گرفته است، وارث بحق پادشاهی مشروطه شاهزاده رضا پهلوی بین عموم مردم بواسطه رفتار شایسته و سابقه روشنش مقبولیت و حقانیت دارد. اینک پادشاه قانونی ایران نه تنها برای طرفداران مشروطه که برای مخالفانش نیز منشا حقانیت و مشروعیت است و این حقانیت را بدرستی از جانب ملت ایران بدست آورده که در اعتراضات مختلف با فریادهای خود بارها بر آن تاکید کرده است.
حافظه تاریخی ملت ایران درک درستی از درستاوردهای جنبش مشروطیت دارد و پس از تجربه تلخ حکومت جمهوری مورد نظر مخالفان پادشاهی که حافظ مشروطیت و حاکمیت ملی بودند اینک در تلاش هستند که درجنبش دوم مشروطیت، با نجات ایران از شر فرقه تبهکار و بازگرداندن پادشاهی، تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران را تضمین و با تلاشی همگانی و ملی کشور را مجددا به راه توسعه، شهریگری و پیشرفت بازگردانده و این امانت چندین هزار ساله را به نسل بعد منتقل کنند.
نجات و حفظ میهن، نه یک تمایل شخصی یا گروهی که یک وظیفه ملی و مسئولیت تاریخی است. ما ملت ایران وظیفه داریم که برای نجات، آبادانی، توسعه و رفاه میهن و همه هممیهنان خود پا به میدان گذاشته و از وطن خود در مقابل دشمنان و کینه ورزان که تلاش میکنند ایران و ملتش را تکه پاره کنند حفاظت کنیم.
در بزرگداشت سالروز صدور فرمان مشروطیت.
پاینده ایران و جاوید شاه
پاسخی بگذارید