مردم به معنی جمعی از شخص ها است که کل یک قومیت یا ملت را شامل می شود(فرهنگنامه). حزب توده ایران در ۱۰ مهر سال ۱۳۲۰ خورشیدی(۵ هفته پس از اشغال ایران توسط متفقین) و با اعلام حمایت رسمی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی آغار بکار کرد. لازم به ذکر است رژیم شوروی فقط در فاصله سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۹ نزدیک به ۳۵ میلیون انسان را قتل عام نموده بود که شامل ترورها، اردوگاههای کار اجباری در سیبری و همچنین تلفات جابجایی های قومی/ملی در اتحاد شوروی میباشد. عمده این کشتار فجیع در دوره رفیق استالین صورت گرفت که به همین دلیل، این دوران وحشت استالین به دوره چرخ گوشت انسانی نیز معروف است.
در دورهای که ایران بخاطر جنگ خانمانسوز جهانی، اشغال و حاکمیت ملی ایران مخدوش شده بود و جهان در آتش رقابت اندیشه های سیاسی ویرانگر کمونیسم و نازیسم و فاشسیم غرق جنگ و دود و تباهی بود تمام تلاش نیروهای ملی در ایران که همان باورمندان به پادشاهی مشروطه بودند، صرف حفظ ایران شده بود و در طرف مقابل تلاش حزب توده کشاندن ایران به اردوگاه کمونیسم بود. قبل از جنگجهانی دوم فعالیتهای سیاسی چپ در ایران، بیشتر شامل سوسیالیستهای ایران به رهبری سلیمان میرزا اسکندری و همچنین تنها حرکت جدی کمونیستی، نهضت جنگل میرزا کوچک خان بود که جمهوری پوشالی دموکراتیک خلق جنگل خوشبختانه عمری کوتاه و سرنوشتی محتوم داشت.
حزب توده بر خلاف نامش، باشگاهی شد برای زیر یک سقف بردن ائتلاف رنگارنگی از ایران ستیزترین نیروهایی که به ملی گرایی ایران اعتقاد نداشتند و مخالف توسعه و آبادانی ایران بودند، اینان شامل بازماندگان قجرهایی که مخالف انقلاب مشروطه و مخالف پادشاهی پهلوی بودند و همچنین شیفتگان مکتب ویرانگر مارکسیسم و همچنین نیروهایی که گرایشات مذهبی شیعه به اصطلاح علوی که برداشتی رومانتیک از یاوه هایی چون اسلام عدالت محور و مدینه فاضله دوران علی را داشتند، میشد. رژیم اتحاد شوروی با درس گرفتن از اتفاقات دو دهه گذشته در شوروی و کشورهای اطرافش و همچنین اطلاع از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران و شکست تلاش شیفتگان کمونیسم برای تصاحب قدرت در ایران تا آن تاریخ و همچنین آگاهی از جنبش بسیار نیرومند پادشاهی مشروطه در کشورمان، بسیار دست به عصا و محتاطانه برای کشیدن ایران به حوزه اقمار شوروی عمل میکرد، دقیقا به همین دلیل نام توده برای حزب کمونیستی تحت حمایت شوروی انتخاب شد که در نام، هیچ تشابه و نزدیکی به شوروی نداشته باشد.
ایجاد جمهوری مهاباد و فرقه دموکرات در تبریز دقیقا و بسیار هوشمندانه و با تاکید بر واژه هایی چون «دموکرات»،«حق تعیین سرنوشت» به منطور تکه تکه کردن ایران و سپس جذب این تکه های مثله شده و بدون هویت ملی ایرانی به شوروی که بسیار آسانتر از بلعیدن یکپارچه ایران قابل هضم بود در دستور کار قرار گرفته بود.
درست در راستای همین سیاست، نام ارگان حزب توده نیز«نامه مردم» انتخاب شد که همچنان منتشر میشود و در اساسنامه حزب توده نیز به آن اشاره شده است. «نامه مردم» با شعار تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری، آزادی،صلح،عدالت اجتماعی،و برقراری جمهوری ملی دموکراتیک منتشر میشود. مردم نامی فریبنده و بسیار عامی تر از خلق نیز میباشد، میشود به همگان تعمیمش داد و از هرگونه شفافیت و توضیح نیت واقعی بنیانگذاران و گردانندگان چنین سیرکی طفره رفت. با نام مردم میشود هر خباثت و جنایت و خیانتی را انجام و آن را توجیه نمود.
امروز در این انقلاب ملی که ایرانیان برای باز پس گیری حاکمیت دزدیده شده شان وارد نبردی بی نفسا و مبارزه ملی با اشغالگران جمهوری اسلامی شده اند، گروهی دقیقا با همان گرایشات سیاسی، شامل توده ای ها و اصلاح طلبان آشکار و پنهان و همچنین نیروهایی که تنها باورشان به قبیله و قوم گرایی میباشد با تشکیل گروهی به نام بنیاد مردم و با شعارهایی چون «حکومت مردم بر مردم» و عدالت محوری وارد عمل شده اند.
افرادی با گذشته ای ویرانگر که امروزه هم گفتمان شفافی نداشته و هر پرسشی را پشت کلمه مردم و عبارت حکومت مردم بر مردم به آینده مجهول موکول میکنند. بنیاد مردم هیچ راه حل عملی و واقعگرایانه به مبارزه و عبور از جمهوری اسلامی و دوره پسا جمهوری اسلامی ندارد. سیاست عرصه عرضه و تقاضای آرمان و آرزو و رویاهای ما نیست. واقعگرایی و استفاده حداکثری از داشته ها و ارائه برنامه و گفتمان واضح و امکان یافتنی و ترسیم چشم انداز امیدوارانه از آینده، راه حل منطقی یک جنبش میباشد. تمام شعارهای نامه مردم(ارگان رسمی حزب توده) در اساسنامه بنیاد مردم کادوپیچی شده است، شعارهای فریبنده و به ظاهر زیبایی که اصولا هیچ انسان آزاده ای با آنان مخالفتی ندارد.
برای مخاطبین ساده و متاسفانه قشر عوام تحصیل کرده که پس از کار روزانه و سر و کله زدن با زندگی روزمره، دقایقی اخبار ایران را از روی اینستاگرام و فیسپوک و تارنمای بی بی سی خوانده وشناخت چندانی از موسسین و گردانندگان بنیاد ندارند این شعارها جذاب و هر منتقدی به عنوان عنصر غرغرو و نق زن و حتی مزدور معرفی میشود. بسیاری حتی نمیپرسند نام رسمی کشورهایی مانند جمهوری دموکراتیک کنگو،جمهوری دموکراتیک خلق کره(کره شمالی)، جمهوری دموکراتیک خلق چین و امثالهم زیباترین و دوست داشتنی ترین واژه ها را در برگرفته است، جمهوری به معنای انتخابات هر ۴ سال یکبار، خلق به معنی مردم و توده، واژه دموکراتیک که جذاب ترین عنوان در عالم سیاست شناخته میشود. این جمهوریهای دموکراتیک اصولأ و ذاتأ باید بهشت رویایی و مدنی ترین دستاورد بشر باشند هرکدام کارنامه تباهی از نقض گسترده حقوق بشر و آزادی های اساسی دارند که متناقض با قانون اساسی و شعارهای عوام فریبانه شان میباشد.
بنیاد مردم دقیقا همان راهی را انتخاب کرده که در دستور العمل پنلوم چهارم حزب توده در ۱۹۵۸ میلادی نوشته شده است. شفافیت و اعلام موضع و توضیح گفتمان گرایش سیاسی مورد نظرمان، عمده ترین کاری ست که میشود انجام داد، بدون اعلام واضح و رسمی خواسته سیاسی مان هرگز به یک رهیافت سیاسی نخواهیم رسید. سرنگونی جمهوری اسلامی و بازسازی ایران نیاز به نهاد، نماد و همچنین گفتمان سیاسی و برنامه مدون اقتصادی و سیاست اضطراری زیست محیطی دارد. در غیر اینصورت بار دیگر در دام دشمنی هیستیریک با نیروهای سیاسی دیگر افتاده و دوباره جمهوری اسلامی دیگری با نام و ظاهری دیگر ولی با همان محتوا بر ما حاکم میشود. ایران بار دیگر توان ماجراجویی های اینچنینی را ندارد و باید محکم روبروی آنانی که کشور را آزمایشگاه ایده های سیاسی گنگ و ویرانگر خود میبینند ایستاد.
پاسخی بگذارید