مقدمه
نیروی پیشرانه هر نوع جنبش انقلابی، افرادی از جامعه هستند که با ایده مشترک برای هدفی مشخص در کنار هم فعالیت می کنند و هر چه تغییرات و اهداف جنبش اجتماعی بزرگتر و عمیق تر باشند، جنبش به سرمایه اجتماعی بیشتری نیاز دارد. اما نکته مهم درباره نیروهای فعال در یک جنبش و سرمایه اجتماعی آن، وجود فعالان رادیکال، افراطی و یا میانه رو است که به عنوان عاملان اصلی پیشبرنده به یقین میتوان گفت نقش تعیین کننده در سرنوشت و انجام جنبش دارند و باید بر اساس نوع جنبش، اهداف و مقاصد آن بوجود آمده و فعالیت کنند.
انتخاب نیرو و شیوه نامناسب برای هر جنبشی کشنده و شکننده است. برای یک جنبش اصلاحی نیاز به نیروهای معتدل و برای یک انقلاب نیاز به تربیت و استفاده از نیروهای رادیکال است. افراد معتدل در یک انقلاب نقش ترمز و انحراف دارند حتی اگر با بهترین نیت و خواست قلبی در جنبش شرکت کنند.
برای درک بهتر از این تقسیم بندی باید ابتدا به تعریف درست این مفاهیم و اختلاف آنها با یکدیگر بپردازیم. متاسفانه طیف چپ و به تبعیت از آنان طیف اسلامگرا، برای تحمیق جامعه و همراه کردن ملت با توهمات سیاسی خود چنان به واژهها و مفاهیم سیاسی و اجتماعی تجاوز و تحریف کردهاند که امروزه هیچ گفتگوی سیاسی بخاطر نداشتن زبان مشترک و درک یکسان از مفاهیم بدون سوتفاهم مقدور نیست.
فقط هنگامی که مفاهیم را به درستی استفاده کنیم می توانیم در پی راه حل درست باشیم. به عنوان مثال بارها شنیده و خوانده ایم که گروههای 57ی با نامیدن گروههای ملی گرا به عنوان افراد رادیکال و استفاده از این واژه به عنوان دشنام سیاسی باعث میگردند که دقیقا نیروی مورد نیاز یک جنبش انقلابی منکوب و یا خود را عملا به نیروهای یک جنبش اصلاحی تقلیل داده تا شامل این دشنام سیاسی نگردند. اما نیروی رادیکال چه شاخصه هایی دارد، چه تفاوتی با افراطیون و میانه روها دارند؟
رادیکالیسم (Radicalism)
“رادیکال” به طور کلی به کسی یا چیزی اشاره دارد که از تغییرات اساسی و گسترده حمایت می کند و اغلب به دنبال رسیدگی به علل ریشه ای مسائل است. این پدیده را می توان در زمینه های مختلف، مانند سیاسی، اجتماعی، یا مذهبی که در آن افراد یا گروه ها ممکن است برای اصلاحات یا تغییرات اساسی فعالیت کنند مشاهده کرد .
فرد رادیکال توان استدلال برای ارزشها و اصولی که برای آن مبارزه می کند دارد و می تواند روایت ساز یا روایتگری توانا در نشر و گسترش گفتمان مورد قبول خود را باشد.
ویژگیهای رادیکالیسم در جنبشهای اجتماعی
تغییر بنیادی: فعالین رادیکال به دنبال تغییرات اساسی در قبال ارزشها و اصول حاکم هستند.
ساختار سازمانی: رادیکالها در پی ساختار سازمانی و تعامل پیچیده بین بازیگران مختلف مرتبط با یکدیگر در تعاملات مشارکتی و همچنین رقابتی هستند.
اقدام جمعی: این شبکه ها از مجموعه وسیعی از کنش جمعی استفاده می کنند.
روایت سازی: نیروهای رادیکال در راستای گفتمان یگانه چاره ساز مورد توافق جنبش اجتماعی، چارچوب ها و شاخصه هایی که بازیگران جمعی درگیر در جنبش باید از طریق آن تغییرات (داخلی و بیرونی) بوجود بیاورند به آنها منتقل می کنند. بدین شکل روایت سازان با کمک روایتگران خط مشی کلی، اهداف و راه حلها را به بدنه جنبش منتقل کرده و با قابل درک کردن آنها برای همگان، بر رفتار جمعی با استفاده از رفتار گروهی مناسب تاثیر میگذارند.
فداکاری و شجاعت: نیروهای رادیکال حاضر به فداکاری و از خود گذشتگی برای تحقق اهداف جنبش و پرداخت هزینه مالی و جانی هستند.
توسعه و حفظ هویت های رادیکال: حفظ تفکر و هویت رادیکال در یک جنبش اجتماعی ضامن پویایی جنبش های اجتماعی، اعم از درون جنبشی و برون جنبشی است و موجب توسعه و تقویت مشارکت جامعه در جنبش اجتماعی میگردد.
باید توجه داشت که این ویژگی ها بسته به جنبش اجتماعی، اهداف و ارزش هایی که تایید میکند می تواند متفاوت باشد. همچنین مهم است که به یاد داشت که رادیکالیسم می تواند در جنبش ها و زمینه های مختلف به طور متفاوتی ظاهر میشود.
افراطیون (Fanaticism)
از سوی دیگر، “متعصب” کسی است که بیش از حد مشتاق و وقف یک هدف، اعتقاد یا فعالیت خاص است. در حالی که این فداکاری شدید در برخی موارد میتواند مثبت باشد، اغلب دلالت بر فداکاری افراطی و غیر انتقادی دارد، گاهی تا حدی که غیرمنطقی یا تحملناپذیر است.
فرد و فعال افراطی توان استدلال برای نظرات و ارزشهای خود ندارد و از لحاظ فکری شدیدا به فرد یا گروهی که بتواند در دایره کوچک دانسته هایش با آنها اشتراک و همخوانی برقرار کند دارد. بر همین اساس فعالیت افراطیون نه بر اساس تفکر و استدلال که تابع احساسات است و به راحتی با شستشوی مغزی و یا روایت سازی جعلی همچون بازیچه و سیاهی لشکر در خدمت گروه، حزب و یا فرقه در می آیند.
ویژگی های افراطیون در جنبش های اجتماعی
تعصبات افراطی: افراطیون شور و اشتیاق شدیدی نسبت به هدف خود نشان می دهند که اغلب با وسواس هم مرز است. این شور و حرارت می تواند آنها را به سمت اقدامات افراطی سوق دهد یا دیدگاه های افراطی داشته باشند.
تحمل تزلزل ناپذیر: افراطیون خود را به اصول و اهداف انتخابی بشدت متعهد نشان میدهند و سازش یا گفتگو با کسانی را که با عقاید آنها مخالف هستند رد کنند. این عدم تحمل افراطیون نسبت به عقاید متفاوت در درون جنبش یا خارج از می تواند منجر به رویکردی بسته، نادیده گرفتن دیدگاه های جایگزین و اتخاذ ذهنیت “همه یا هیچ” شود.
سرسختی و مخالفت با تغییر و پیشرفت: افراطیون در برابر هرگونه تغییر یا انطباق مقاومت می کنند. این انعطاف ناپذیری باعث عدم توانایی آنها را برای انطباق با شرایط در حال تغییر یا شرکت در گفت و گوی سازنده میشود. سرسختی و عدم انطباق افراطیون باعث میشود آنها برای رسیدن به اهداف خود به روش های خشونت آمیز هم متوسل شوند و خطرات بالقوه ای را برای جامعه ایجاد کنند.
توجه به این نکته مهم است که در حالی که شور و اشتیاق میتواند ویژگیهای مثبتی در یک جنبش اجتماعی باشند، تعصب زمانی مشکلساز میشود که منجر به عدم تحمل، نگرش بسته و بیتوجهی به اصول اخلاقی شود. جنبشهای اجتماعی از تنوع دیدگاهها و گفتوگوهای سازنده سود میبرند و رفتار متعصبانه ممکن است مانع اثربخشی و فراگیری کلی جنبش شود.
میانه رو (Moderats)
میانهروها افراد یا جناحهایی در یک جنبش اجتماعی هستند که رویکردی محتاطانه اتخاذ میکنند. آنها تمایل دارند در درون سیستم ها و نهادهای موجود کار کنند و به دنبال تغییر تدریجی به جای دگرگونی رادیکال هستند. میانه روها با افراطیون در تضاد هستند و با رادیکالها نیز نمیتوانند همکاری کنند. این دسته از فعالان تلاش میکنند تا بقیه نیروها را با دعوت به آرامش و سازش و ایجاد اتحادها و گروههای ناهمگون خنثی کنند تا از تغییرات اساسی و ژرف در سیاست و اجتماع جلوگیری کنند.
بخاطر شناور بودن ارزشها و اصول بیشتر میانه روها، این گروه ماوای مناسبی برای ظهور و فعالیت بی مایگانی است که موجب برآمدن فرومایگان در سیاست میگردد. انعطاف زیاد برای میانه رو ماندن باعث شناور و سیال بودن ارزشها و اصولها در این گروه می شود و فعالین میانه رو برای جلب همکاری و حمایت در تغییرات تدریجی و زمانبر مورد نظر خود به راحتی میتوانند با گروههای متضاد از لحاظ فکری و گفتمانی خود کنار آمده و همکاری کنند.
تفاوت میان نیروهای رادیکال با افراطیون
فرق بین رادیکال بودن با تعصب افراطی در میزان جذب طرفدار و ساخت سرمایه اجتماعی است.
در یک انقلاب در پایبندی به ارزشها باید رادیکال بود و از ورود افراد مخرب که با روایت سازی جعلی قصد تحریف ارزشها و اصول را دارند جلوگیری کرد اما افراد افراطی چون توان تحلیل مسائل و تولید فکر ندارند میتوانند با سوبرداشت و عدم فهم درست مفاهیم به نیروهای موثر خودی حمله کرده و روایت سازان و روایتگران گفتمان غالب جامعه را مستهلک، خسته و از میدان به دور کنند.
انقلاب یک جنبش اجتماعی به نهایت رادیکال است و نیروهایی مورد نیاز برای موفقیت آن نیز باید همراستا با آن رادیکال باشند. در عین حال انقلاب بیش از هر جنبش اجتماعی دیگر نیاز به سرمایه اجتماعی گسترده دارد تا هزینه پیروزی را کاهش دهند. بنابراین داشتن نیروهای رادیکال که توان تحلیل و ارائه برنامه های راهبردی در مواجه با تغییرات اجتماعی دارند برای حفظ و گسترش سرمایه اجتماعی و همینطور هدایت رفتار و کنش جمعی بشدت ضروری است. در مقابل نیروهای افراطی با آنکه بر اصول و ارزشهای گفتمان غالب وفادار هستند اما بخاطر عدم توانایی در تحلیل درست اتفاقات و تغییرات و نداشتن انعطاف لازم در مواجهه و برخورد درست با طیف گسترده ای از فعالان در جنبش انقلابی امکان ساخت سرمایه اجتماعی «پل» را ناممکن میکنند.
راه دیگری که افراد متعصب افراطی به یک جنبش ضرر وارد میکنند پوششی است که برای افراد نفوذی به وجود می آورند. افراد مخربی که تلاش میکنند تا با رسوخ به لایههای طرفداران از درون یک گفتمان آن را دچار انحراف و ریزش سرمایه اجتماعی کنند با ظاهری بشدت افراطی و متعصبانه به دفاع از ارزشها میپردازند و خود را چنان می نمایانند که پنداری در صف اول فداکاری و پاسداری از ارزشها هستند و با همین پوشش با روزنه ورود روایتهای جعلی برای به انحراف کشاندن بخشی از نیروهای فعال جنبش را ایجاد کرده و بر اعتماد طرفداران یک گفتمان تاثیر منفی گذاشته و باعث ریزش سرمایه اجتماعی میشوند.
مثل رفتاری که چندی پیش با جناب امیر طاهری شد. یا حمله به حامد سپهری در برگزاری تجمعات بسیار بزرگ در لس آنجلس یا دعوای ارتفاع پرچم در جلسه اندیشکده کوروش یا نبودن عکس ایرانشهریار در جلسه افتتاحیه سازمان مشروطه و…
در یک جنبش انقلابی نیروی محرکه و عامل پیروزی جنبش، رادیکالها هستند در حالیکه فعالین معتدل میتوانند یک جنبش انقلابی را به یک جنبش اصلاحی تقلیل دهند از دیگر سوی نیروهای افراطی نیز میتوانند با جلوگیری از افزایش سرمایه اجتماعی و حتی از بین بردن نیروهای رادیکال باعث شکست و نابودی جنبش انقلابی و یا انحراف انقلاب و نتیجه کاملا برعکس خواست عمومی شوند.
تمایز بین رویکردهای معتدل و رادیکال
در جنبشهای اجتماعی با توجه به سطوح تعهد آنها به تغییر، اهداف و روشهای مختلفی به کار گرفته میشود. در اینجا به تفاوت های کلیدی بین دیدگاه های میانه رو و رادیکال در جنبش های اجتماعی اشاره میشود تا بتوان شناخت بهتری از نیروی لازم برای یک جنبش انقلابی پیدا کرد.
ایده و نگرش: میانهروها عموماً به دنبال تغییرات تدریجی یا تدریجی در سیستم های موجود هستند. آنها از اصلاحات، تعدیل سیاستها یا بهبود در رسیدگی به مسائل خاص بدون به چالش کشیدن ساختار زیربنایی جامعه مخصوصا حکومت برخلاف نیروهای رادیکال که به دنبال تغییرات اساسی و دگرگون کننده در ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی هستند و به جای انجام تنظیمات تدریجی به دنبال تعمیرات اساسی یا جایگزینی سیستم های موجود هستند حمایت میکنند.
اهداف: میانهروها معمولاً نظم و نهادهای اجتماعی موجود را میپذیرند. آنها معتقدند که با کار در چارچوب ها و نهادهای تعیین شده می توان به تغییرات مثبت دست یافت در مقابل نیرو و تفکر رادیکال حقانیت نظام فعلی را رد یا زیر سوال میبرند و از تغییرات ژرف سیستم و ارزشها حمایت میکنند و به دنبال ایجاد ساختارهای کاملاً جدید یا جایگزینی ساختارهای موجود هستند.
روش: میانهروها اغلب از روشهای مسالمت آمیز و قانونی برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند و برای ایجاد تغییر در چارچوب سیاسی و اجتماعی موجود به دنبال لابی کردن و جنبشهای سطحی و خاص استفاده هستند. در مقابل نیروها و تفکرات رادیکال از روش های غیر متعارف یا مقابلهای، از جمله نافرمانی مدنی، اقدام مستقیم، اعتراضات، اعتصابات و فعالیت های انقلابی برای به چالش کشیدن و برچیدن ساختارهای موجود استفاده میکنند.
آستانه و پذیرش وضعیت موجود: میانهروها تمایل بیشتری به کار در سیستمها، نهادها و قوانین موجود دارند. آنها معتقدند که تغییر مثبت از طریق همکاری، مذاکره و سازش قابل دستیابی است در مقابل نیروهای رادیکال منتقد سرسخت حکومت، ارزشها و اصول حاکم بر جامعه هستند هرگونه سازش یا همکاری با نهادهایی را که ذاتاً معیوب یا ظالم می دانند رد کنند.
زمان و مدت تغییرات: میانهروها برای ایجاد تغییراتی سطحی هم صبور هستند و تمایل دارند این تغییرات در مدت طولانی صورت بگیرد و معتقدند پیشرفت تدریجی واقع بینانه و پایدار است. نیروهای رادیکال احساس فوریت دارند و برای دگرگونی های فوری و شدیدتر فشار بیاورند و تغییرات تدریجی را برای رسیدگی به مسائل بنیادین ناکافی و کشنده می دانند.
ما باید توجه کنیم که چه میخواهیم. آیا به دنبال تغییر نظام هستیم یا اصلاح آن؟ جمهوریخواهان از آنجا که نهایتا نیاز به یک جنبش اصلاحی دارند تا حکومت جمهوری مستقر را بر اساس ارزشهای خود اصلاح کنند نیازی به رادیکال کردن فعالیتها و مطالبات ندارند. اگر بدنبال یک انقلاب تمام عیار هستیم باید بدانیم که در تمام عرصه از جمله گفتمانی تا میدانی باید رادیکال باشیم.
برای آگاهی از جزییات بیشتر و نظرات دیگر اعضای انجمن انار میتوانید به برنامه «گفتار آدینه: رادیکال، بنیادگرا، فناتیک و میانهرو در انقلاب ملی. بهترین شیوه رفتاری برای بیشترین پیروزی در جنبش اجتماعی چیست؟» مراجعه کنید. این برنامه در کانال تلگرام انجمن انار بصورت فایل صوتی و در حساب ایکس میلاد آقایی در دسترس است.
پاسخی بگذارید