تاثیر سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی را براحتی میتوان از جنب و جوش فعالین عرصه سیاسی ایران مشاهده کرد. شاهزاده اینبار نه بوسیله رسانههای جمعی که مستقیما با استفاده از شبکه یوتیوب خود با ملت ایران سخن گفت و نکات مهمی را برشمرد. با این کار هم مستقل از رسانههای فارسی زبان با ایرانیان جهان سخن گفتند و هم ابتکار عمل را از این رسانهها که عمدتا ضدیت شدید با منافع ملی ایران دارند گرفتند. تاثیر اعتراضات چند سال اخیر و فریادهای معترضین داخل کشور در حمایت از خاندان پهلوی به روشنی بر لحن و متن سخنرانی ایشان قابل درک بود و خود ایشان نیز چند بار بر این نکته تاکید نمودند.
پادشاه نماینده و نماد حاکمیت ملی است که قدرت و حقانیت خود را از ملت گرفته و حافظ کیان کشور، یکپارچگی سرزمین، حراست از تمامیت ارضی و همبستگی ملیست. پادشاه برخلاف رییس جمهور یا نخست وزیر نماینده سیاسی گروه خاص که در شرایطی با تایید اکثریت قدرت گرفته، متعلق به هیچ دسته و گروه سیاسی و ایدئولوژی خاصی نیست و نسبتش با تکتک شهروندان کشور فارغ از مقام، رتبه، تحصیلات، اعتقادات و درآمد یکسان است. پادشاه با رای مردم انتخاب نمیشود و بهمین دلیل نسبت به رای دهندگان وامدار نخواهد بود ولی رییس جمهور یا نمایندگان مجلس نسبت به عقیده سیاسی، مرامنامه حزبی و رای دهندگان و موافقان خود مسئولیت داشته و در همان چهارچوب و اهداف میتواند فعالیت کند.
عرصه سیاسی-اجتماعی معاصر ما تحت تاثیر انقلاب روسیه، جنگهای بینالملل و سپس جنگ سرد همواره آلوده به گروهها و احزابی بوده که مستقیما و یا غیر مستقیم توسط دول بیگانه تاسیس شده و مورد حمایت مالی و فکری آنها بودهاند. عمدهی این احزاب و فرقهها تامین منافع بیگانه و ضد ملی را در کارنامه خود ثبت کردهاند. به جرات میتوان ادعا کرد که گروههای چپگرا همراه با اسلامگرایان بیشترین آسیب را به ایران و ملت ایران وارد کردهاند.
بنیانهای فکری و نظری طیف چپ ایرانی عمدتا بر اساس نظرات لنین و استالین شکل گرفته و با ارزشهای ملی عمیقن در تضاد هستند. نوع نگاه و تعریف این گروها از “ملت” و حق تعیین سرنوشت آنها، شعارزدگی و تعصبات ایدئولوژیکی باعث انحراف و یا توجیه تخیلات اشتباه روشنفکرنما و ایجاد سلولهای سرطانی ضد ملی در عرصه سیاست کشورمان گردیده است. نمونه بارز این انحرافات گروههای تروریستی و مخرب مانند فرقه کومنیست ایران، چریکهای فدایی خلق، فرقه مجاهدین خلق، فرقه دمکرات آذربایجان، فرقه دمکرات کردستان، حزب توده و بقیه انشعابات و شاخههای این گروهها هستند که در طول تاریخ فعالیت خود جز تخریب و خیانت به ایران هیچ ثمره دیگری نداشتهاند.
این گروهها و تعریفی که از ملت ایران با عنوان خلقهای در بند ارایه میدهند اساسا با نهاد پادشاهی که حافظ همبستگی ملیست در تضاد هستند و هیچگاه نمیتوانند در کنار هم هدف و اصول مشترکی داشته باشند. اسلامگرایان نیز بعلت ماهیت ارتجاعی خود با هرگونه پیشرفت و تغییر بسمت مدرنیته مخالف هستند و هیچگونه سازگاری با جامعه شهروند محور و قوانین مدنی ندارند.
حال با این تعاریف میتوان دریافت چه گروههایی با نهاد پادشاهی دشمنی و با سخنان اخیر شاهزاده رضا پهلوی مخالفت میکنند. بیداری نسل امروزی و آگاهی که حاصل شکستن انحصار تولید و تحریف تاریخ از سوی روشنفکرنما توسط اینترنت بود شریانهای حیاتی گروههای مخرب و ضد ملی را که دهههاست بر سیاست و جامعه ایران چنبره زدهاند تنگ کرده است.
فصل مشترک این فرقهها که با نامها و عناوین متنوع و حتی ظاهر و رویه ملی سالهاست فعالیت میکنند مشارکت در انقلاب بربرها در سال ۱۳۵۷ است. انقلاب و دگرگونی که حاکمیت را از ملت بسرقت برد و به الله خیالی سپرد. هزینه این فعالیتها را ملت ایران با جان و مال خود در بیش از چهار دهه پرداخت کرده و دیگر اعتمادی به این افراد و گروهها ندارند.
حقانیت اجتماعی و در نتیجه قدرت گرفتن نهاد پادشاهی که باقی ماندنش پس از انقلاب بربرها را مدیون تلاش و پافشاری وارث آن، شاهزاده رضا پهلویست، برای گروهها، احزاب و فرقههای خلقی و ضد ایرانی که وزن اجتماعی ندارند بمعنی خط پایان حیات انگلی و مخرب آنهاست. گروههای سیاسی که بدون داشتن وزن و حقانیت اجتماعی خواهان سهمی از قدرت و حتی غصب و به یغما بردن دوباره حاکمیت از ملت ایران هستند جملگی با شاهزاده مخالف هستند.
برای پیدا کردن گروهها و افرادی که بگفته شاهزاده رضا پهلوی خود بخشی از مشکل هستند نیاز به نبوغ نداریم، کافیست مخالفان ایشان را مرور کنیم و برای شروع از شش تشکل جمهوریخواهی که در مخالفت با سخنرانی شاهزاده بیانیه صادر کردند شروع کنید.
این بیانیه که به امضای شماری از نهادهای اپوزیسیون خارج از ایران از جمله حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و اتحاد جمهوریخواهان ایران جبهه ملی ایران-اروپا (سامان ششم)، حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران، سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و همبستگی جمهوریخواهان ایران اشاره کرد. با بررسی مرامنامه، گروههای همکار و سران و نمایندگان این احزاب متوجه خواهید شد که همه آنها از عاملان بلای خانمانسوز ۵۷ هستند.
بنظر نگارنده ادعای اینکه هیچ فرد جمهوریخواه وطندوست وجود ندارد، نمیتواند درست باشد اما بدون تردید تمامی گروههای جمهوریخواه که صدای بلندی داشته و دائمن در رسانه حاضرند همگی ضد ایرانی، ضد پیشرفت و شهریگری و دشمن ملت ایران هستند.
ما ملت ایران، مسیر ناهموار و طولانی را در این چهار دهه طی کردهایم و با وجود پرداخت هزینه گزاف به آگاهی و شعور بالایی برای درک واقعیتها دست یافتهایم، ما دیگر کسی را در ماه نمیبینیم، برای ما ارزشها و هویت ملی ارجمندتر از گذشته و چراغ راه آیندمان گشته، ما ملتی بزرگ با فرهنگ غنی و ذاتی سازگار با شهریگری و پیشرفت هستیم. به عقیده نگارنده، در آینده نزدیک شاهد ایجاد فضای بشدت دو قطبی در صحنه سیاسی-اجتماعی خواهیم بود.
در یک طرف اکثریتی که رهبری شاهزاده را بعنوان وارث نهاد پادشاهی و عامل همبستگی ملی بر علیه ارتجاع سرخ و سیاه پذیرفته و در طرف دیگر اقلیتی از خائنین و دشمنان حاکمیت ملی که به ایران بعنوان غنیمت و به جمهوری (اسلامی) بعنوان دستاور خود نگاه میکنند.
ما در آستانه نبرد نهایی برای نجات ایران قرار داریم. اینبار یا با هم در برابر بربرهای وحشی و ضد تمدن پیروز میشویم و یا شکست میخوریم و دیگر کشوری بنام ایران به تاریخ خواهد پیوست. ما شانس دیگری نخواهیم داشت. اشتباه نسل گذشته را نباید تکرار کنیم، تنها گذاشتن پادشاه یعنی رها کردن وطن در چنگال کفتارهای خائن ضد ایران.
پاینده ایران
جاوید شاه
پاسخی بگذارید